گنجور

غزل شمارهٔ ۹۵

این درد مرا دوا که داند؟
وین نامهٔ اندهم که خواند؟
جز لطف توام که دست گیرد؟
جز رحمت تو که‌ام رهاند؟
بنمای رخت به دردمندی
تا بر سر کوت جان فشاند
آیا بود آنکه بی‌دلی را
لطف تو به کام دل رساند؟
افتادم بر در قبولت
امید که از درم نراند
کار دل من عنایت تو
گر بهتر ازین کند، تواند
مهری ز قبول بر دلم نه
کین قلب کسی نمی‌ستاند
چون حلقه برین دری، عراقی
می‌باش و مگرد، بو که داند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این درد مرا دوا که داند؟
وین نامهٔ اندهم که خواند؟
هوش مصنوعی: کسی نمی‌داند که چه کسی می‌تواند درد من را درمان کند و این نامه‌ی غم و اندوه من را چه کسی خوانده است.
جز لطف توام که دست گیرد؟
جز رحمت تو که‌ام رهاند؟
هوش مصنوعی: جز محبت تو کسی به یاری من نمی‌آید، جز رحمت تو که مرا از این مهلکه نجات می‌دهد؟
بنمای رخت به دردمندی
تا بر سر کوت جان فشاند
هوش مصنوعی: خود را به دردمندان نشان بده تا بتوانند جان خود را فدای تو کنند.
آیا بود آنکه بی‌دلی را
لطف تو به کام دل رساند؟
هوش مصنوعی: آیا کسی هست که با عشق و لطف تو، دل شکسته و بی‌دل دیگری را خوشحال کند؟
افتادم بر در قبولت
امید که از درم نراند
هوش مصنوعی: به دَرِ تو افتاده‌ام و امیدوارم که مرا از خود نرانی.
کار دل من عنایت تو
گر بهتر ازین کند، تواند
هوش مصنوعی: اگر توجه و لطف تو به دل من بیشتر از این باشد، می‌تواند بهتر شود.
مهری ز قبول بر دلم نه
کین قلب کسی نمی‌ستاند
هوش مصنوعی: عشقی که در دل دارم، از جایی نشأت می‌گیرد که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را از من بگیرد.
چون حلقه برین دری، عراقی
می‌باش و مگرد، بو که داند
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی بر در حلقه‌ای قرار می‌گیری، به یاد عراقی‌ها و فرهنگ آنها بیفت. همچنین، به این نکته اشاره می‌کند که شاید هیچ کس جز خود تو از این موضوع آگاهی نداشته باشد.

حاشیه ها

1398/10/28 20:12
ملیکا

ما میخونیم نامه ت رو عراقی... ما میخونیم...