غزل شمارهٔ ۹۴
آن را که غمت ز در براند
بختش همه دربدر دواند
وآن را که عنایت تو ره داد
جز بر در تو رهی نداند
وآن را که قبول عشقت افتاد
جان را بدهد، غمت ستاند
عاشق که گذر کند به کویت
جان پیش سگ درت فشاند
با وصل بگو که: عاشقان را
از دست فراق وارهاند
بیچاره دلم که کشتهٔ توست
دور از رخ تو نمیتواند
بویی به نسیم کوی خود ده
تا صبحدمی به دل رساند
کین مرده به بوت زنده گردد
وز عشق رخت کفن دراند
مگذار که خسته دل عراقی
بیعشق تو عمر بگذراند
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن را که غمت ز در براند
بختش همه دربدر دواند
هوش مصنوعی: کسی که غم تو را از زندگیاش دور کند، خوشبختیاش همیشه سرگردان و آشفته خواهد بود.
وآن را که عنایت تو ره داد
جز بر در تو رهی نداند
هوش مصنوعی: کسی که به راهنمایی و لطف تو هدایت شده باشد، جز در آستانه تو راهی نمیداند.
وآن را که قبول عشقت افتاد
جان را بدهد، غمت ستاند
هوش مصنوعی: کسی که عشق تو را پذیرفته، جانش را فدای تو میکند و غم تو را از او میگیرد.
عاشق که گذر کند به کویت
جان پیش سگ درت فشاند
هوش مصنوعی: عاشق وقتی از کنار خانه تو میگذرد، جانش را فدای وفاداری به تو میکند و حتی فدای سگ درب خانهات میشود.
با وصل بگو که: عاشقان را
از دست فراق وارهاند
هوش مصنوعی: با وصل و پیوند، به دیگران بگو که عاشقان را از درد و رنج جدایی نجات دهند.
بیچاره دلم که کشتهٔ توست
دور از رخ تو نمیتواند
هوش مصنوعی: دل من که به تو وابسته است و به خاطر هنرت جانش را داده، در دوری از چهرهات نمیتواند تحمل کند.
بویی به نسیم کوی خود ده
تا صبحدمی به دل رساند
هوش مصنوعی: یک عطر و بویی از کوچه و محله خود پخش کن تا یک صبح زود به دلها برساند.
کین مرده به بوت زنده گردد
وز عشق رخت کفن دراند
هوش مصنوعی: این شخصی که مرده به نظر میرسد، با عشق تو زنده میشود و از عشق تو به گونهای میپوشد که گویی هیچ کس از او خبر ندارد.
مگذار که خسته دل عراقی
بیعشق تو عمر بگذراند
هوش مصنوعی: اجازه نده که دل شکسته و خسته عراقی بدون محبت و عشق تو روزهایش را بگذراند.