غزل شمارهٔ ۹۱
بیا، که بیرخ زیبات دل به جان آمد
بیا، که بیتو همه سود من زیان آمد
بیا، که بهر تو جان از جهان کرانه گرفت
بیا، که بیتو دلم جمله در میان آمد
بیا، که خانهٔ دل گرچه تنگ و تاریک است
دمی برای دل ما درون توان آمد
بیا، که غیر تو در چشم من نیامد هیچ
جز آب دیده که بر چشم من روان آمد
نگر هر آنچه که بر هیچکس نیامده بود
برین شکسته دلم از غم تو آن آمد
دل شکستهام آن لحظه دل ز جان برداشت
که رسم جور و جفای تو در جهان آمد
ز جور یار چه نالم؟ که طالع دل من
چنان که بخت عراقی است همچنان آمد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا، که بیرخ زیبات دل به جان آمد
بیا، که بیتو همه سود من زیان آمد
هوش مصنوعی: بیا که بدون روی زیبا و دلانگیزت، دلم به شدت شادابیاش را از دست داده است. بیا که نبود تو برای من جز ضرر و زیان هیچ چیز دیگری نمیآورد.
بیا، که بهر تو جان از جهان کرانه گرفت
بیا، که بیتو دلم جمله در میان آمد
هوش مصنوعی: بیا که برای تو زندگیام را از دست دادهام، بیا که بیتو دلام در سختی و پریشانی قرار دارد.
بیا، که خانهٔ دل گرچه تنگ و تاریک است
دمی برای دل ما درون توان آمد
هوش مصنوعی: بیا که هرچند فضای دل کوچک و خفاست، اما لحظهای میتوانیم در آن به آرامش برسیم.
بیا، که غیر تو در چشم من نیامد هیچ
جز آب دیده که بر چشم من روان آمد
هوش مصنوعی: بیا که به جز تو هیچ چیزی در چشم من دیده نشد، جز اشکی که بر گونهام جاری شد.
نگر هر آنچه که بر هیچکس نیامده بود
برین شکسته دلم از غم تو آن آمد
هوش مصنوعی: به هر چیزی که هیچکس قبل از این تجربه نکرده بود، من از درد و اندوه عشق تو به چنین حالتی رسیدم.
دل شکستهام آن لحظه دل ز جان برداشت
که رسم جور و جفای تو در جهان آمد
هوش مصنوعی: دل من در آن لحظه که با ظلم و ستمهای تو مواجه شدم، زخم خورد و شکسته شد.
ز جور یار چه نالم؟ که طالع دل من
چنان که بخت عراقی است همچنان آمد
هوش مصنوعی: از ظلم و ستم محبوب چه شکوهای بکنم؟ زیرا سرنوشت دل من مانند بخت عراقی همچنان رقم خورده است.