گنجور

غزل شمارهٔ ۸۰

بتم از غمزه و ابرو، همه تیر و کمان سازد
به غمزه خون دل ریزد به ابرو کار جان سازد
چو در دام سر زلفش همه عالم گرفتار است
چرا مژگان کند ناوک چرا ابرو کمان سازد؟
خرابی ها کند چشمش که نتوان کرد در عالم
چه شاید گفت با مستی که خود را ناتوان سازد؟
دل و جان همه عالم فدای لعل نوشینش
که چون جام طرب نوشد دو عالم جرعه‌دان سازد
غلام آن نگارینم که از رخ مجلس افروزد
لب او از شکر خنده شراب عاشقان سازد
بتی کز حسن در عالم نمی‌گنجد عجب دارم
که دایم در دل تنگم چگونه خان و مان سازد؟
عراقی، بگذر از غوغا، دلی فارغ به دست آور
که سیمرغ وصال او در آنجا آشیان سازد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بتم از غمزه و ابرو، همه تیر و کمان سازد
به غمزه خون دل ریزد به ابرو کار جان سازد
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی معشوق چنان قدرتی دارند که با یک نگاه و ابروی کمان مانند، می‌توانند دل را نشانه بگیرند و به سادگی باعث خونریزی و درد دلی عمیق شوند. این تأثیرِ نگاه و ابرو به قدری قوی است که زندگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و جان را در خطر می‌اندازد.
چو در دام سر زلفش همه عالم گرفتار است
چرا مژگان کند ناوک چرا ابرو کمان سازد؟
هوش مصنوعی: وقتی که همه جهان در دام موهای زیبا و پیچیده‌اش گرفتار شده‌اند، چرا او با مژگانش تیر و کمان درست می‌کند و به دیگران آسیب می‌زند؟
خرابی ها کند چشمش که نتوان کرد در عالم
چه شاید گفت با مستی که خود را ناتوان سازد؟
هوش مصنوعی: چشمانش آنقدر از مشکلات و خرابی‌ها پر شده که نمی‌تواند در دنیا چیزی بگوید. چه کسی می‌تواند با کسی که به مستی خود را ناتوان کرده صحبت کند؟
دل و جان همه عالم فدای لعل نوشینش
که چون جام طرب نوشد دو عالم جرعه‌دان سازد
هوش مصنوعی: دل و روح تمامی موجودات برای زیبایی و طراوت او فدای جانان است؛ چرا که وقتی او به ما می‌نوشاند، تمام عالم را شاداب و سرزنده می‌کند.
غلام آن نگارینم که از رخ مجلس افروزد
لب او از شکر خنده شراب عاشقان سازد
هوش مصنوعی: من بنده‌ی آن معشوق زیبایی هستم که با چهره‌اش مجلس را روشن می‌کند و لب‌هایش که همچون شکر است، خنده و شادی به دل عاشقان می‌آورد.
بتی کز حسن در عالم نمی‌گنجد عجب دارم
که دایم در دل تنگم چگونه خان و مان سازد؟
هوش مصنوعی: عجیب است که زیبایی‌اش در این دنیا قابل وصف نیست، اما همچنان در دل کوچکم فضایی برای او وجود دارد و می‌توانم برایش جایی بسازم.
عراقی، بگذر از غوغا، دلی فارغ به دست آور
که سیمرغ وصال او در آنجا آشیان سازد
هوش مصنوعی: عراقی، از شلوغی‌ها و حواشی بگذر و دل آرامی پیدا کن، زیرا در آن دل آرام، سیمرغ وصال او ساکن خواهد شد.