گنجور

غزل شمارهٔ ۶۹

تا کی کشم جفای تو؟ این نیز بگذرد
بسیار شد بلای تو، این نیز بگذرد
عمرم گذشت و یک نفسم بیشتر نماند
خوش باش کز جفای تو، این نیز بگذرد
آیی و بگذری به من و باز ننگری
ای جان من فدای تو، این نیز بگذرد
هر کس رسید از تو به مقصود و این گدا
محروم از عطای تو، این نیز بگذرد
ای دوست، تو مرا همه دشنام می‌دهی
من می‌کنم، دعای تو، این نیز بگذرد
آیم به درگهت، نگذاری که بگذرم
پیرامن سرای تو، این نیز بگذرد
آمد دلم به کوی تو، نومید بازگشت
نشنید مرحبای تو، این نیز بگذرد
بگذشت آنکه دوست همی داشتی مرا
دیگر شده است رای تو، این نیز بگذرد
تا کی کشد عراقی مسکین جفای تو؟
بگذشت چون جفای تو، این نیز بگذرد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا کی کشم جفای تو؟ این نیز بگذرد
بسیار شد بلای تو، این نیز بگذرد
هوش مصنوعی: چقدر باید سختی و بی‌وفایی تو را تحمل کنم؟ این روزها هم می‌گذرد. مدت زیادی است که درگیر مصیبت توام، اما این هم به پایان خواهد رسید.
عمرم گذشت و یک نفسم بیشتر نماند
خوش باش کز جفای تو، این نیز بگذرد
هوش مصنوعی: زندگی‌ام گذشت و فقط نفس آخرم باقی مانده است. شاد باش، چون از بی‌نفقه‌هایت، این دوران نیز خواهد گذشت.
آیی و بگذری به من و باز ننگری
ای جان من فدای تو، این نیز بگذرد
هوش مصنوعی: ای محبوب، تو می‌آیی و لحظه‌ای به من توجه می‌کنی و سپس می‌روی. جانم فدای تو، این لحظه نیز خواهد گذشت.
هر کس رسید از تو به مقصود و این گدا
محروم از عطای تو، این نیز بگذرد
هوش مصنوعی: هر کسی که به خواسته و آرزویش از تو برسد و این فقیر از نعمت‌های تو بی‌نصیب بماند، این وضعیت نیز گذرا خواهد بود.
ای دوست، تو مرا همه دشنام می‌دهی
من می‌کنم، دعای تو، این نیز بگذرد
هوش مصنوعی: ای دوست، تو مدام به من ناسزا می‌گویی، اما من برای تو دعا می‌کنم و می‌دانم که این وضعیت هم می‌گذرد.
آیم به درگهت، نگذاری که بگذرم
پیرامن سرای تو، این نیز بگذرد
هوش مصنوعی: به در خانه‌ات می‌آیم، اما تو نمی‌گذاری از آنجا بگذرم. دور سرای تو، همه چیز این‌طور ادامه خواهد داشت و نیز این روزها می‌گذرد.
آمد دلم به کوی تو، نومید بازگشت
نشنید مرحبای تو، این نیز بگذرد
هوش مصنوعی: دل من به سمت کوی تو رفت، اما دوباره ناامید برگشت. شنیدم که تو به من خوشامد نگفتی، اما این روزها هم خواهد گذشت.
بگذشت آنکه دوست همی داشتی مرا
دیگر شده است رای تو، این نیز بگذرد
هوش مصنوعی: زمانی که فکر می‌کردی به من علاقه‌مندی؛ اکنون نظر و احساس تو تغییر کرده است. اما این وضعیت نیز مانند گذشته، به زودی تغییر خواهد کرد.
تا کی کشد عراقی مسکین جفای تو؟
بگذشت چون جفای تو، این نیز بگذرد
هوش مصنوعی: چقدر می‌توانم ظلم و بی‌مهری تو را تحمل کنم؟ این بی‌مهری تو مثل یک روز گذراست و بالاخره تمام می‌شود.

حاشیه ها

1390/11/04 21:02
فرید متین

بیت هفتم باید به این گونه اصلاح شود:
" آمد دلم به کوی تو..."

1391/02/27 19:04
امیر

فکر می کنم بیت آخر این جوری باشه بهتره:
بگذشت چون وفای تو، این نیز بگذرد

1391/08/25 02:10
خسرو

"دوست همی داشتی مرا" !
قبلا جایی ندیده بودم که از فعل دوست داشتن تو غزل فارسی اینطور استفاده بشه.
به نظرم میزسه که شعر عراقی علاوه بر اینکه خیلی وقتها یک وزن حماسی داره زبان صریح ساده ای هم داره.

1393/12/14 10:03
کمال الدین

مصراع اول بیت هفتم : آمد دلم...

1394/02/20 21:05
علی اسدی

بگذشت چون وفای تو. این نیز بگذرد

1399/02/24 03:04
حسین مقدم

به نظرم در بیت هفتم بجای آمدم از واژه آمد استفاده میشد معنای بهتری داشت
و در بیت آخر و در مصرع آخر بهتر بود به جای جفای تو از بلای تو استفاده میشد: گذشت چون بلای تو ، این نیز بگذرد