غزل شمارهٔ ۴۴
هر که را جام می به دست افتاد
رند و قلاش و میپرست افتاد
دل و دین و خرد ز دست بداد
هر که را جرعهای به دست افتاد
چشم میگون یار هر که بدید
ناچشیده شراب، مست افتاد
وانکه دل بست در سر زلفش
ماهیآسا، میان شست افتاد
لشکر عشقباز بیرون تاخت
قلب عشاق را شکست افتاد
عاشقی کز سر جهان برخاست
زود با دوستش نشست افتاد
هر که پا بر سرِ جهان ننهاد
همّت او عظیم پست افتاد
سر جان و جهان ندارد آنک:
در سرش بادهٔ الست افتاد
وآنکه از دست خود خلاص نیافت
در ره عشق پایبست افتاد
هان، عراقی، ببر ز هستی خویش
نیستی بهرهات ز هست افتاد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که را جام می به دست افتاد
رند و قلاش و میپرست افتاد
هوش مصنوعی: هر کسی که杯 می در دستش باشد، به شخصیتی سرزده، آزاداندیش و عاشق شراب تبدیل میشود.
دل و دین و خرد ز دست بداد
هر که را جرعهای به دست افتاد
هوش مصنوعی: هر کسی که جرعهای از عشق یا معرفت به دستش برسد، دل و دین و خردش را فدای آن میکند.
چشم میگون یار هر که بدید
ناچشیده شراب، مست افتاد
هوش مصنوعی: هر کسی که به چشمهای زیبا و دلنواز یار نگریست، حتی بدون اینکه شرابی بنوشد، به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و مست میشود.
وانکه دل بست در سر زلفش
ماهیآسا، میان شست افتاد
هوش مصنوعی: کسی که دل در گرو زیباییهای سر زلف معشوق گذاشته، مانند ماهیای که به دام افتاده، در چنگال غم و اندوه گرفتار میشود.
لشکر عشقباز بیرون تاخت
قلب عشاق را شکست افتاد
هوش مصنوعی: ارتش عشق به میدان آمد و قلب عاشقان را شکست داد.
عاشقی کز سر جهان برخاست
زود با دوستش نشست افتاد
هوش مصنوعی: عاشق به سرعت از تمام دنیا جدا شد و با معشوقش همراه گشت و به زمین افتاد.
هر که پا بر سرِ جهان ننهاد
همّت او عظیم پست افتاد
هوش مصنوعی: هر کس که نتوانسته بر مشکلات و چالشهای زندگی غلبه کند، جایگاه و تلاش او به شدت کمارزش و ناچیز خواهد بود.
سر جان و جهان ندارد آنک:
در سرش بادهٔ الست افتاد
هوش مصنوعی: آن شخصی که در سرش جام بادهٔ پیش از آفرینش قرار دارد، از جان و جهان هیچ اهمیتی ندارد.
وآنکه از دست خود خلاص نیافت
در ره عشق پایبست افتاد
هوش مصنوعی: کسی که نتوانست از چنگال خود رهایی یابد، در مسیر عشق به شدت دلبسته و گرفتار شد.
هان، عراقی، ببر ز هستی خویش
نیستی بهرهات ز هست افتاد
هوش مصنوعی: ای عراقی، از وجود خود فراتر برو و به عدم بیندیش، زیرا بهرهات از وجود تنها چیزی نیست که داری.