گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵

جز دیدن روی تو مرا رای دگر نیست
جز وصل توام هیچ تمنای دگر نیست
این چشم جهان بین مرا در همه عالم
جز بر سر کوی تو تماشای دگر نیست
وین جان من سوخته را جز سر زلفت
اندر همه گیتی سر سودای دگر نیست
یک لحظه غمت از دل من می‌نشود دور
گویی که غمت را جز ازین رای دگر نیست
یک بوسه ربودم ز لبت، دل دگری خواست
فرمود فراق تو که: فرمای، دگر نیست
هستند تو را جمله جهان واله و شیدا
لیکن چو منت واله و شیدای دگر نیست
عشاق تو گرچه همه شیرین سخنانند
لیکن چو عراقیت شکرخای دگر نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جز دیدن روی تو مرا رای دگر نیست
جز وصل توام هیچ تمنای دگر نیست
هوش مصنوعی: به جز دیدن چهره‌ات، آرزویی دیگر ندارم و به جز وصالت، خواسته‌ای دیگر برایم نیست.
این چشم جهان بین مرا در همه عالم
جز بر سر کوی تو تماشای دگر نیست
هوش مصنوعی: چشمان بینای من در سراسر جهان فقط به تماشای چهره تو عادت کرده است و هیچ زیبایی دیگری را نمی‌بیند.
وین جان من سوخته را جز سر زلفت
اندر همه گیتی سر سودای دگر نیست
هوش مصنوعی: این جان سوخته‌ام هیچ آرزویی جز موهای تو در این دنیا ندارد.
یک لحظه غمت از دل من می‌نشود دور
گویی که غمت را جز ازین رای دگر نیست
هوش مصنوعی: غمت لحظه‌ای از دل من دور نمی‌شود، انگار که هیچ راه دیگری جز تحمل این درد وجود ندارد.
یک بوسه ربودم ز لبت، دل دگری خواست
فرمود فراق تو که: فرمای، دگر نیست
هوش مصنوعی: یک بوسه از لبت گرفتم و دل کسی دیگر خواست. او به من گفت که از جدایی‌ات شکایت نکن، چون دیگر کسی نیست که به آن فکر کند.
هستند تو را جمله جهان واله و شیدا
لیکن چو منت واله و شیدای دگر نیست
هوش مصنوعی: همه‌ی دنیا به خاطر تو شگفت‌زده و عاشق‌اند، اما هیچ‌کدام مانند تو، عاشق و شیدا نیستند.
عشاق تو گرچه همه شیرین سخنانند
لیکن چو عراقیت شکرخای دگر نیست
هوش مصنوعی: عاشقان تو هرچند که سخنانشان شیرین و دلنشین است، اما هیچ‌یک به شیرینی و طعم خاصی که تو داری، نیستند.

حاشیه ها

1396/12/25 11:02
سعید اخیانی

این غزل زیبای عراقی ، توسط خانم دکتر جمیله اخیانی به همراه سنتور آقای فرشید سیامکی در مایه بیات اصفهان بصورت بسیار دلنشین دکلمه شده است.