اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مشو، مشو، ز من خستهدل جدا ای دوست
مکن، مکن، به کف اندُهم رها ای دوست
هوش مصنوعی: ای دوست، از من دلزده و خسته نرو؛ خواهش میکنم، مرا تنها نگذار.
برس، که بیتو مرا جان به لب رسید، برس
بیا که بر تو فشانم روان، بیا ای دوست
هوش مصنوعی: بیا که بدون تو به مرز نابودی رسیدهام. بیا تا احساسات و جانم را به پای تو نثار کنم، دوست عزیزم.
بیا، که بیتو مرا برگ زندگانی نیست
بیا، که بیتو ندارم سر بقا ای دوست
هوش مصنوعی: بیایید که بدون شما بقاء و زندگی برای من معنا ندارد. بیایید که بدون شما، من هیچ چیز پایدار و همیشگی ندارم، دوست عزیز.
اگر کسی به جهان در، کسی دگر دارد
من غریب ندارم مگر تو را ای دوست
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا کسی را داشته باشی، من فقط تو را دارم، ای دوستان عزیز.
چه کردهام که مرا مبتلای غم کردی؟
چه اوفتاد که گشتی ز من جدا ای دوست؟
هوش مصنوعی: چه کردهام که دچار غم شدم؟ چه اتفاقی افتاد که تو از من دور شدی، ای دوست؟
کدام دشمن بدگو میان ما افتاد؟
که اوفتاد جدایی میان ما ای دوست
هوش مصنوعی: کدام دشمن بدخواه میان ما وارد شد که باعث فاصله و جدایی بین ما، ای دوست، شد؟
بگفت دشمن بدگو ز دوستان مگسل
برغم دشمن شاد از درم درآ ای دوست
هوش مصنوعی: دشمن بدگو گفت: از دوستانت فاصله بگیر. اما تو به دشمنان اجازه نده شاد شوند و از در من وارد شو، ای دوست.
از آن نفس که جدا گشتی از من بیدل
فتادهام به کف محنت و بلا ای دوست
هوش مصنوعی: از زمانی که تو از من جدا شدهای، دل من آشفته و در چنگال رنج و سختی گرفتار شده است، ای دوست.
ز دار ضرب توام سکه بر وجود زده
مرا بر آتش محنت میازما ای دوست
هوش مصنوعی: از آسیبهای تو من همچون سکهای بر روی وجودم شکل گرفتهام. ای دوست، مرا در آتش درد و رنج آزمایش نکن.
چو از زیان منت هیچگونه سودی نیست
مخواه بیش زیان من گدا ای دوست
هوش مصنوعی: اگر هیچ سودی از ضرر و زیان نبری، پس دیگر از من که گدا هستم، درخواست نکن که بیشتر از این آسیب به من برسانی، ای دوست.
ز لطف گرد دل بیغمان بسی گشتی
دمی به گرد دل پر غمان برآ ای دوست
هوش مصنوعی: ای دوست، با توجه به مهربانیای که در دل شاداب تو وجود دارد، لحظهای برای من شاد باش و از دل غمگینم دوری کن.
ز شادی همه عالم شدست بیگانه
دلم که با غم تو گشت آشنا ای دوست
هوش مصنوعی: دل من که با غم تو آشنا شده، از شادی همه جهان بیخبر و بیگانه شده است، ای دوست.
ز روی لطف و کرم شاد کن بروی خودم
که کرد بار غمت پشت من دوتا ای دوست
هوش مصنوعی: به خاطر مهربانی و لطفی که داری، مرا شاد کن و لبخندت را بر چهرهام بیاور، چون غمت به دوش من سنگینی میکند، ای دوست.
ز همرهی عراقی ز راه واماندم
ز لطف بر در خویشم رهی نما ای دوست
هوش مصنوعی: به خاطر همراهی عراقی، از مسیر باز ماندهام. ای دوست، از محبتت مرا به راهی هدایت کن.
حاشیه ها
سلام. احتمالن مصرع دوم بیت اول به این صورت است:
"مکن، مکن، به کمندم رها ای دوست"
(از روی وزن و معنای شعر و بدون منبع)
الان {کلیات فخرالدین عراقی، تصحیح دکتر نسرین محتشم، انتشارات زوار، چاپ 86} رو نگاه کردم. طبق این کتاب ضبط شما درست است. ولی بهر حال اگر این طور بنویسید بنظرم بهتر است:
مشو، مشو ز من خسته دل جدا ای دوست
مکن، مکن بکف اًندُهَم رها ای دوست
طبق همین کتاب بعد از "مشو" و "مکن" دوم چون جزء جمله هستند، کما نیاز نیست.
در ضمن در این کتاب مصرع اول بیت دوم اینگونه نوشته شده:
بپرس بی تو چرا جان به لب رسید؟ بپرس!
این شعر در دستگاه سه گاه توسط استاد غلامحسین بنان خوانده شده است.
در مصرع اول بیت چهارم اگر کسی به جهان در کسی دگر دارد ، «در» دُر است یا دَر؟
1400/06/12 15:09
ملیکا رضایی
سلام بانو پریا ؛
فکر کنم دَر درست باشد ولی اندکی شک دارم ؛اما همان در درست است
درود