گنجور

غزل شمارهٔ ۳

این حادثه بین که زاد ما را
وین واقعه کاوفتاد ما را
آن یار، که در میان جان است
بر گوشهٔ دل نهاد ما را
در خانهٔ ما نمی‌نهد پای
از دست مگر بداد ما را؟
روزی به سلام یا پیامی
آن یار نکرد یاد ما را
دانست که در غمیم بی او
از لطف نکرد شاد ما را
بر ما در لطف خود فرو بست
وز هجر دری گشاد ما را
خود مادر روزگار گویی
کز بهر فراق زاد ما را
ای کاش نزادی، ای عراقی
کز توست همه فساد ما را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این حادثه بین که زاد ما را
وین واقعه کاوفتاد ما را
هوش مصنوعی: این اتفاقی که برای ما پیش آمد را چه کسی می‌تواند توضیح دهد و این واقعه‌ای که برای ما رخ داد را چه کسی می‌تواند توصیف کند؟
آن یار، که در میان جان است
بر گوشهٔ دل نهاد ما را
هوش مصنوعی: محبوبی که در قلب ما جا دارد، ما را در گوشه‌ای از دل قرار داده است.
در خانهٔ ما نمی‌نهد پای
از دست مگر بداد ما را؟
هوش مصنوعی: در خانهٔ ما کسی پا نمی‌گذارد، مگر اینکه به ما کمک کرده باشد.
روزی به سلام یا پیامی
آن یار نکرد یاد ما را
هوش مصنوعی: روزی آن دوست نه به سلامی و نه به پیامی به یاد ما نیفتاد.
دانست که در غمیم بی او
از لطف نکرد شاد ما را
هوش مصنوعی: متوجه شد که زندگی ما بدون او غم‌انگیز است و او، به رغم این غم، ما را شاد نکرد.
بر ما در لطف خود فرو بست
وز هجر دری گشاد ما را
هوش مصنوعی: در محبت خود به ما مهربانی کرد و از دلتنگی، درهای تازه‌ای به روی ما گشود.
خود مادر روزگار گویی
کز بهر فراق زاد ما را
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که روزگار به نوعی به خاطر دوری و جدایی ما، ما را به وجود آورده است.
ای کاش نزادی، ای عراقی
کز توست همه فساد ما را
هوش مصنوعی: ای کاش اصلاً به دنیا نیامده بودی، ای عراقی، چون از توست که همه زشتی‌ها و فسادهای ما به وجود آمده است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳ به خوانش سیدمصطفی شجاعی