غزل شمارهٔ ۲۹۵
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۹۵ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۲۹۵ به خوانش علیرضا سالمیزاده
غزل شمارهٔ ۲۹۵ به خوانش کیوان عاروان
غزل شمارهٔ ۲۹۵ به خوانش محمدرضا جراح زاده
غزل شمارهٔ ۲۹۵ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
بیت 6 مصرع اول به نظر می آید "به کدام مذهب است این" صحیح باشد
---
پاسخ: با تشکر از شما، تصحیح لازم انجام شد.
بیت اول=گل باغ اشنایی
بیت هفتم =که برون چه کرده ایی تو که درون خانه هایی
بیت اخر =که یکی صدا در امد که درا درا عراقی که تو هم از ان مایی
---
پاسخ: با تشکر از شما، به نظر میرسد موارد اشاره شده همگی از تفاوت نسخهها ناشی میشود و هیچکدام غلط نیستند. برای یکدست ماندن نقل گنجور، نقل منبع اصلی را دست نزدیم و حاشیهی شما را به عنوان راهنما برای علاقمندان باقی گذاردیم.
با سلام
بیت هفتم : که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی
بیت آخر : در دیر زدم من که نوا ز در درآمد
---
پاسخ: با تشکر، به نظر میرسد تفاوتها مربوط به تفاوت نسخهها باشد، جهت جلوگیری از اختلاط نسخ متن را تغییر ندادیم و حاشیهی شما را به عنوان جایگزین نگاه داشتیم.
بیت اول مصرع دوم:
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنائی
---
پاسخ: با تشکر، به نظر میرسد تفاوتها مربوط به تفاوت نسخهها باشد، جهت جلوگیری از اختلاط نسخ متن را تغییر ندادیم و حاشیهی شما را به عنوان جایگزین نگاه داشتیم
تصور می کنم کامیار و داریوش استناد به متن آواز استاد شجریان میکنند که گل خیر آشنایی دچار تحریف آوایی شده است.
با سالام، من این بیت را در کتاب "خوشه ها" از خانم طیبه "الهی" قمشه ای که ذیل این غزل از عراقی آمده است دیده ام، که در نسخه شما نیست:
ز فراق چون ننالم، من دل شکسته چون نی؟ که بسوخت بند بندم ز حرارت جدائی
بیت اول مصرع 1 به غمت صحیح است مصرع 2 گل باغ اشنایی درست است بیت6 به کدام مذهب است این به کدام مسلک است این درست است بیت 9 دردیر می زدم دوش درست است مصرع دیگرش که درادراعراقی که توهم از ان مایی
---
پاسخ: با تشکر، پیشنهادها احتمالاً حاصل نقل از نسخههای بدل است، در حاشیه نگه داشته میشود.
با عرض سلام،
یک مصرع دیگر است، فکر میکنم اون هم شامل این غزل باشد>>
شرف است اینکه بوسم قدم ملازمانت
...
---
پاسخ: با دیوان عراقی چاپ انتشارات نگاه مقایسه شد، همین 9 بیت ثبت شده و بیت دیگری ندارد.
مژه های چشم شوخش به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چمد آهوی ختایی
سلام
بیت اول به نظر این شکلی صحیح است :
« ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
چه کنم؟ که هست اینها گل باغ آشنایی»
ممنون
با سلام بیت اخر بنظر میرسد که بدین صورت باشد در دیر میزدم من که ندا ز در در امد که درا درا عراقی که تو هم از ان مایی
مژ(ه) گان و چشم "شوخت" یه نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
- از آنجا که در دو بیت قبل از این بیت نیز معشوق به عنوان دوم شخص مفرد خطاب قرار گرفته است "شوخت" به جای "یارم" صحیح تر به نظر می رسد
- تفاوت بین "مژه ها" و "مژگان" احتمالاً تفاوت بیا نسخ است
با سلام این شعر و به خصوص بیت ششم به این حدیث قدسی تلمیح دارد:
قال الله تعالی :
مَن طَلَبَنی ، وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی ، عَرَفَنی
وَ مَن عَرَفَنی ، اَحَبَّنی وَ مَن اَحَبَّنی ، عَشَقنَی
وَ مَن عَشَقتَنی ، عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقتَهُ ، قَتَلتَهُ
وَ مَن قَتَلتَهُ ، فَعَلّی دیَتَهَ وَ مَن عَلَیّ دیَتَهُ
فاَنَا دیَتَهُ
کسی که مرا طلب کند ، مرا پیدا می کند و کسی که مرا پیدا کند ، مرا می شناسد
و کسی که مرا بشناسد ، مرا دوست دارد و کسی که من را دوست دارد ، عاشقم می شود
و کسی که عاشق من شود ، من عاشق او می شوم و کسی که من عاشق او شوم ، می کشمش
و کسی که من او را کشتم ، دیه او بر من است .و کسی که دیه او بر من است
من دیه او هستم .
با عرض ادب و احترام
در بیت آخر که اشاره به در آمدن یکی از در دیر شده باید عرض کنم که این مطلب با نسخ اصلی کاملأ مناقات داشته و اصولأ با نگرش به حال و هوای عرفانی شاعر و شعر چنین مطلبی صحت ندارد و صحیح ترین مورد که در بعضی نسخ مراعات
شده نمونه زیر میتواند باشد :
در دیر میزدم من که ندا ز دیر در آمد که درآ......
در بیت ششم، بنظرم با توجه به اول مصراع که سخن از مذهب میباشد، باید بقیه مطلب به شکل زیر باشد: به کدام قبلت است این؟ که اشاره به دین دارد. مذهب و دین، زیرا در آن زمان فکر نمیکنم بحث ملت معتبر باشد.
سلام
درببت اول گل اباغ اشنای درست به نظر می رسد لطفا اصلاح شود
سلام
به نظر می رسد این بیت زیر هم مربوط به این شعر عراقی است که از قلم افتاده است :
ز فراق چون ننالم من دلشکسته چون نی
که بسوخت بند بندم زحرارت جدایی
بیت7مصرع2: بنظر: که تو دربرون چه کردی که درون خانه آیی. صحیح است.
بیت آخر: دردیر میزدم من که ندا زدر در آمد/ که درآ درآ عراقی که تو هم ازآن مایی. صحیح است
بیت اول:
ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
چه کنم؟ که هست اینها گل باغ آشنایی
به این صورت صحیح است لطفا تصحیح فرمایید
استادی در دبیرستان داشتم که خدایش حفظ کند ایشان دو بیت اول را اینگونه برای ما خواندند
مه من نقاب بگشا ز جمال کبریایی
که بتان فرو گذارند اساس خود نمایی
شده انتظارم از حد چه شود ز در درایی
ابیاتی که نیلوفر عزیز نوشته اند از هاتف تضمینی بر غزل عراقی است با مضمون ذیل:
مه من نقاب بگشا، ز جمال کبریایی
که بتان فروگذارند، اساس خودنمایی
شده انتظارم از حد، چه شود ز در درآیی؟
«ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
چه کنم؟ جز این نباشد، گل باغ آشنایی»
چو بنای کار عاشق، همه سوز و ساز دیدم
ره حسن وعشق یکسر، به نیاز و ناز دیدم
زجهانیان گروهی، به رَه ٍ مجاز دیدم
« به قمارخانه رفتم، همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم، همه زاهد ریایی»
ز حدوث پاک گشتم، به قدَم رَهَم ندادند
ز وجود هم گذشتم، به عدم رهم ندادند
به کنشت سجده بردم، به صنم رهم ندادند
« به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند
که تو در برون چه کردی؟ که درون خانه آیی»
دربیت سوم واژه مژه ها درست نیست و صحیح آن (سر زلف وچشم مستت به نظر چنان نماید )میباشد زیرا در مصراع دوما( سر زلف) را به سنبلستان تشبیه نموده است که در بین شاعران رایج بوده وهست اما در جائی دیده نشده که شاعر توانا وبزرگی مژگان را به سنبل تشبیه نماید:
با سلام وتشکر بنظرمی رسددربیت پنجم بجای "سربرگ گل" ندارم - "سربرگ وگل" ندارم صحیح باشد.
سلام وعرض ادب :دوستان عزیز کیوان وشایق . توجه داشته باشند که این ابیات از هاتف اصفهانی است که غزل عراقی را تضمین کرده
بنظر می آید : مصرع دوم از بیت دوم به این صورت باشد :
که رقیب ز در نیاید به بهانه گدایی
با تشکر
سلام
حقیر در جواب بیت هشتم این غزل از حافظ را درج می کنم:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
سر تسلیم من و خشت در میکدهها
مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت
به کدام مذهب است این به کدام مکتب است این
بسیار لذت بردم از این شعر آسمونی و دلنواز... روح شاعر گرانقدر شاد...
سلام
با عرض خسته نباشید
این شعر را در رایانه ی خود کپی کردیم با اجازه
مه من نقاب بگشا ز جمال کبریایی/ که بتان فرو گذارند اساس خود نمایی
شده انتظارم از حد چه شود ز در درآیی/ ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی
چه کسم چه کاره ام من که رسم به عاشقانت/ شرف است آنکه بوسم قدم ملازمانت
به کمین استخوانی که شها برم ز خوانت/ همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانه گدایی
نگشود عقده دل نه ز شیخ و نه از برهمن /نه ز دیر طرف بستم نه ز کعبه و نه زایمن
که نصیب عاشقان شد ز ازل فضای گلخن/ سر سیر گل ندارم ز چه رو روم به گلشن
که شنیده ام ز گلها همه بوی بی وفایی
ز حدوث پاک گشتم به قدم رهم ندادند/ ز وجود هم گشتم به عدم رهم ندادند
به کنشت سجده کردم به صنم رهم ندادند/ به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی
چون بنای عشق عاشق که ز عشوه بی نیاز است/ دل مبتلای محمود به کمند طره ایاز است
که مدار شوخ چشمان بکرشمه است و ناز است/ در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است
بامید آنکه شاید تو به چشم من درآیی
چو بنای کار عشق همه سوز و ساز دیدم/ ز جهانیان گروهی همه در مجاز دیدم
به شرابخانه رفتم همه مست ساز دیدم/ به قمارخانه رفتم همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
چه خوش است مطرب آید به سماع ذکر یا حی/ کند التفات ساقی سوی بزم ما پیاپی
غم عشق را دوایی نبود به جز نی و می /ز فراق چون ننالم من دل شکسته چون نی
که بسوخت بند بندم ز حرارت جدایی
چو به صحن باغ سروم قد خود عیان نماید /ز عذار لاله گونش چمن ارغوان نماید
رخ خود پی نظاره چو به گلستان نماید /مژه ها و چشم شوخش به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
سحری به خواب بودم که ندا ز در درآمد /که نوید وصل گویا ز دیار دلبر آمد
بتو مژده باد ای دل که شب غمت سر آمد /در دیر میزدم من که یکی ز در درآمد
که بیا بیا (عراقی) که تو هم از آن مایی
بیت اول مصرع دوم...
چکنم که هست اینجا گل باغ اشنایی
بیت هفتم مصرع دوم
که برون مگر چه کردی
بیت نهم مصرع اول
دردیر را زدم من که یکی زدر در امد
به نقل از پدرم... پدر بزرگ مرحومم عاشق این غزل بوده و با این غزل به آرامش میرسیده...
روح همه رفتگان مخاطبان خوب گنجور شاد...
در بیت دوم شاعر نگرانی خود را از وجود رقیب بیان می کند برای همین تمام شب را پاسبانی می دهد که عاشق دیگر (رقیب)به در خانه معشوقه اش نیاید.
در بیت پنج سربرگ گل ندارم صحیح است یعنی خیال رفتن به باغ و بوستان را ندارم . سر در اینجا مجاز است
بدو چشم #خون_فشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنائی بنوازد آشنا را»
#شهریار
بیت اول و آخر را استادم دکتر ذبیح الله صفا چنین میخواندند :زدو دیده خون فشانم زغمت شب جدایی/ چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی و/در دیر میزدم من که ندا زدیر درآمد /که درآ درآعراقی که تو هم آز آن مایی
با سلام
هرجند اختلافات از نسخ مختلف ناشی شده اما به نظر می آید تاثیر بسزایی در آهنگ شعر داشته و در معنا تفاوتی ایجاد نمی کند.
استاد شهریار تضمینی برای این شعر سروده که بسیار زیباست، لطفا در صورتی که به آن تضمین دسترسی دارید در اینجا قرار دهید
پیوند به وبگاه بیرونی
میر مفتون خواننده اهل افغانستان
عراقی یگانه شاعری زبان پارسی است که همیشه اشعارش به دلها چنگ می زند بالخص همین شعر که شما نشر نمودید بیشتر از صد مرتبه خواندمش خیلی قشنگ است روحت شاد باد عراقی
این غزل را با اندکی تفاوت و تقریبا به صورت کامل، محمد رضا شحریان خوانده است در آلبوم «بهار دلکش». خواستم به لیست آهنگها اضافه کنم ولی آلبوم بهار دلکش در لیست آهنگها نیست.
این بیتها را من خوندم ولی به نظرم جاشون وسط همین شعر هست
زوجود هم گذشتم
به عدم رهم نداند
به کنست سجده کردم
به صنم رهم ندادند
ز حدوث پاک گشتم
به قدم رهم نداند
به طواق کعبه رفتم
به حرم رهم نداند
که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی
متن این شعررااستاد شجریان درالبوم بهار دلکش تصنیف باغ گل به زیبایی خوانده
سلام؛
با استناد به نسخهء «سازمان انتشارات جاویدان» شعر فوق کاملا صحیح درج شده است ، ولی من در بعضی از نسخه ها بیت زیر را نیز دیده ام؛
ز فراق چون ننالم من دل شکسته چون نی
که بسوخت بند بندم ، ز حرارت جدایی
* با تشکر
سلام فکر میکنم در بیت هفتم مصراع دوم مشکلی باشه و درستش این باشه
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟؟؟
در بیت اول فکر کنم به جای گل خیر آشنایی، گل باغ آشنایی صحیح است
باسلام.معنی مصرع که توعاشقم چرایی چیه؟
که توچراعاشق منی یامن چرا عاشق توام؟
درود بر شما
بیت "به کدام مذهب است این
به کدام ملت است این
که کشند عاشقی را
که تو عاشقم چرایی "
در تصنیفی متفاوت با صدای جناب سالار عقیلی به نام "محکومین " اخیرا خوانده شده است .
با سلام در ارتباط با بیتی که میفرمایند به کدام مذهب است این ودر ادامه به کدام ملت است این شاید کمی به نظر خواننده مرتبط با هم نباشند اما شاعر در اینجا به دو گروه که جامعه جهانی را در کل شامل میشود بسیار ظریف در کنار هم بیان کرده مذهب خواص و ملت عموم مردم را مشمول میشود . و در بیتی که میفرمایند به قمار خانه رفتم همه پاکباز دیدم دلیل بر تایید این نوع تفکر پاک بازی و صداقت نیست بلکه شاعر میخواهد سادگی و بیش از حد را حماقت و از دست دادن همه داشته های انسانی بیان کند زیرا اگر تایید قمار خانه میکرد به همان جا اکتفا میکرد . همانطور که از صومعه روی برتافت.
باسلام دربیت به قمارخانه رفتم... تفسیر قمارخانه چیه و منظور کجاس و مراد از قمار در این بیت چیه پیشاپیش از همگی ممنون
ملت به معنی دین است. در قرآن کریم به ملت ابراهیم اشاره شده است و کتاب های ادیان در گذشته به نام ملل و نحل بوده است. متاسفانه زبان فارسی در دوران مدرن دچار تغییر شده است و کلمات قدیمی را در معانی بی سابقه غربی مانند nation استفاده میکنند.
خطاب به کنکور:
شده انتظارم از حد چه شود ز در درآیی
همه تست ها را زدم ز غمت شب جدایی
در خانه را چو بستم ز رفیق و آشنایی
به امید کسب رتبه نه برای خود نمایی
بیت ششم مصرع اول بند دوم به کدام مسلک است این
با سلام و احترام
با استناد به برنامه گلهای رنگارنگ شماره 114
بیت ذیل از این غزل در سایت وزین شما جا فتاده است .
ز فراق چون ننالم من دل شکسته چون نی
که بسوخت بند بندم ، ز حرارت جدایی
سلام
بیت اول مصرع دوم: گل باغ آشنایی درست است.
درود دوستان
راجع به بیت اول
من کمی در مقالات و مطالب مربوط گشتم و در رابطه با گلِ خیر به این نتیجه رسیدم:
گل در اصطلاحات صوفیه به صورت کنایی به معنی نتیجه علم هست که در دل پیدا میشه و در واقع گل خیر در کنایه به معنی نتیجهی خوب.
در این بیت هم عراقی درد کشیدن و خون فشان بودن دو دیده که ناشی از جدایی از معشوق هست رو نتیجه آشنایی میدونه.
درود دوستان
در رابطه با بیت اول
من کمی در مقالات و مطالب مربوط گشتم و در رابطه با گلِ خیر به این نتیجه رسیدم:
گل در اصطلاحات صوفیه به صورت کنایی به معنی نتیجه علم هست که در دل پیدا میشه و در واقع گل خیر در کنایه به معنی نتیجهی خوب.
در این بیت هم عراقی درد کشیدن و خون فشان بودن دو دیده که ناشی از جدایی از معشوق هست رو نتیجه آشنایی میدونه.
با سلام خیلی تشکر میکنم در دوره دبیرستان رشته فرهنگ و ادب این شعر خوندیم بیت اول گل باغ اشنایی در آخرین بیت هم که درآ درآ عراقی که توهم از آن مایی بود متشکرم
با عرض سلام و احترام خدمت اساتید محترم و بزرگوار،
موارد ذیل رو خدمتتون عرض می کنم.
بیت اول ، مصرع 2 :
چه کنم که هست این ها گل باغ آشنایی
بیت سوم ، مصرع اول :
مژه ها و چشم مستش به نظر چنان نماید
بیت هفت ، مصرع دوم :
تو برون در چه کردی؟.........
بیت آخر ، مصرع اول :
......، که یکی ندا درآمد
بیت آخر ، مصرع دوم :
که درآدرآ عراقی که تو آشنای مایی
منظور از (دیر)همان (دیرمغان)است
که حافظ بسیار به کار برده است ودیر مغان همان اتشکده ی زرتشت است
سلام لطف میکنید معنی این بیت که میفرماید ( به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند / که برون در چه کردی ؟ که درون خانه ایی ) را بفرمایید ؟ ممنون
زدو دیده خونفشانم، که نمانده اشک و آهی/ عجبا فتاده کارم به تبسم نگاهی
با سلام
گل خیرآشنایی نمیتواند صحیح باشد ونسخه ی مرجع شما دارای اشکال چاپ یا سهل انگاری در نگارش بوده
گل باغ هم زیباتر وبلحاظ آوایی روان تر هست واز لحاظ رعایت مراعات نظیر گل و باغ تناسب دارند در صورت امکان بررسی بیشتری بفرمایید واصلاح کنید حیف است گنجور که مورد نظر علاقمندان به شعر هست دارای ایراد باشد
با تشکر
بیت آخر
که درآ درآ عراقی ک تو هم از آن مایی
در پاسخ آقای یاشار رضازاده و دیگر دوستانی که معنی "ملت" را به معنی امروزی مردمان یک کشور گرفته اند، همانطور که در پاسخ کاربر بنام متین آمده، تا قبل از قرن نوزدهم میلادی و آشنایی با مفاهیم جدیدا وضع شده "دولت و ملت" در اروپا (که در آنجا هم این مفاهیم متاخر هستند و سابقه خیلی طولانی ندارند)، در فارسی به تبع عربی و پیروی از اصطلاحات مذهبی اسلام، ملت به معنی دین و مذهب بکار میرفته است. نمونه آنها همانطور که متین گفته است در مثلا عنوان کتاب ملل و نحل شهرستانی عیان است که به معنی دانشنامه مذاهب و فرقه ها ست یا روایت معروف هفتاد و دو ملت که باز شاخه های مذهبی مراد است. نزدیکترین مفهومی که میتوان برای مردم جامعه در نظر گرفت کلمه امت است که امروزه ما در فارسی بطور خاص برای کلیه پیروان اسلام و فراجامعه اسلامی بکار میبریم ولی در عربی هنوز به معنی مردمان و جامعه یک کشور (ناسیون فرانسوی یا نیشن انگلیسی) بکار میرود. آنها سازمان ملل (ملتهای) متحد را، امم المتحده میخوانند. همینطور به فراملت فرضی جهان عرب هم، امت عربی میگویند. دولت البته در قدیم به معنی مکنت و مال و خوشبختی و البته قدرت اجرایی و اداری (که لازمه آن مکنت مالی و حسن تدبیر است) بکار برده میشده است که امروزه ما همان وجه اداری و حکومتی آنرا بکار میبریم.
استاد شجریان در آلبوم «بهار دلکش»، قطعه «گل باغ» این شعر را خواندهاند. در این قطعه بیت آخر این چنین خوانده شده.
در دیر می زدم من
که ندا ز در درآمد که درآ درآ عراقی
که تو هم از آن مایی
باسلام
من نسخه قدیمی دیوان اشعار عراقی رو دیدم . با این یه مقدار تفاوت داره . مثلا :
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی
یا
که درا درا عراقی که تو هم از آن مایی
سلام و سپاس از علاقهمندان به ادبیات فارسی و دقت و توجهی که به آن دارید. فقط پیشنهاد میکنم ابتدا همه نظرات را مطالعه بفرمایید بعد اگر ناگفتهای باقی مانده بود، بفرمایید. به این ترتیب هم از نظرات تکراری پرهیز میشود و هم در وقت خوانندگان صرفهجویی میشود. متشکرم.
باسلام محضر شما فرهیختگان واستادان ارجمند
حاشیه بر بیت آخر مصراع اول
دردیرمی زدم من که یکی ز در درآمد.
صحیح نیست، اینک ازشما عزیزان فرهنگ دوست ونخبه خواهش میکنم به تضمین غزل جناب فخرالدن عراقی،،ره،، درقالب مخمس سروده حقیر، ،ازدیوان ژاله برگلبرگ دیوان ابوتراب عبودی چاپ دوم.
به تضمین بیت آخر،،در دیر می زدم من.
توجه بفرمایید.
غم دل فرو نشاندم،چو مُحاق آخرآمد
به دلم نـوید دادم چو هلال مَـه برآمد
زصبا شنو (عبودی) که شمیم دلبـرآمد
»در دیر می زدم من، که ز در ندا برآمد
که:درآ،درآ،عراقی،که توخاص ازآن مایی
با احترام،ابوتراب عبودی
باسلام وعرض ادب محضر استادان فرهیخته وگرامی،، تضمین غزل ِ ز دودیده خون فشانم، تقدیم به محضر شما فرهیختگان بزرگوار.
به من ِ حقیر ِ مسکین، چه شود ، نظر نمایی؟
نـــروم طـریق ِ دیگــــر ، تو دلیل و رهنمایی
به گمانم ای مــَــــه من ، نرسد فغان به جایی
( ز دو دیده خون فشانم، زغمت شبِ جدایی
چه کنم که هست اینها ، گُلِ بـاغ ِ آشنایـــی
بـه امیـد ِ آنکه روزی بــرسم بــه لا مکانت
به صفای روی نیکان ، به شُـکوه خسروانت
بـه وفـای عهـد ِ خوبان، بـه مکان جاودانت
(همه شب نهاده ام سر،چو سگان برآستانت
کـه رقیب در نیایـد بـه بهانه ی گدایــی ))
لب ِ لعل و زلف یـارم ، گــره از دلم گشایـد
خط و خال و خنده ی او ،به دلم شرَر فزاید
ز کمانِ ابــــروی ِ وی ، غم و غصـه می زداید
(مـُـژه ها وُ چشم ِ یارم، به نظر چنان نماید
که میان ِ سنبلستان چَرد آهوی ختایی))
دل ِ بی قرار ِ محزون شب و روز در گداز است
غم ِ دل درون ِ سینه ، چـو سوار ِ یکّه تاز است
شب و روز دستِ حاجت،به سوی خدا دراز است
(در ِ گُل ستان ِ چشمم زچه رو همیشه باز است؟
به امید ِ آنکه شاید تو به چشم ِ من در آیـی ))
شده کار ِ من مـداوم غم ِ هجر ِ یار خوردن
ز غم ِ فراق و هجران شده دل بسان ِ گلخن
چه خوش است مهر ِ دلبر به دل ِ غمین سپردن
( سر ِ برگِ گل نـدارم ز چـه رو روَم بـه گلشن
که شنیده ام ز گلها همه بوی بی وفایی))
ز غم ِ فـراق و هجـران دل ِ بی قـرار غمگین
به صفای نیک مـردان ، سحری بیا و بنشین
که شکایتی ندارم،نه ز تـو، نـه دیـن و آیین
(به کدام مذهب است این،به کدام ملت است این
که کـُشند عاشقی را ، که تو عاشقم چرایی))
ز شراب ِ لایـزالــی قـدحی می ام ندادند
بـه مکان ِ خسـروانـی ، ره رفتنم نـدادنـد
ز گل ِ بهـار ِ بُستان گل ِ نـرگسم نــدادنــد
(به طوافِ کعبه رفتم به حـرَم رهَم ندادند
که برون ِ در چه کردی که درون ِ خانه آیی؟))
بـه مساجــدِ عبـادت همـه در نیاز دیـدم
چو به خانقه رسیدم همه حُـقّه باز دیدم
به طوافِ کعبه ی دل همه در گـُـداز دیدم
(بـه قمار خانـه رفتـم همـه پاکـباز دیـدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ِ ریایی))
به دلم نـوید دادم ،چو هلال ِ مَه بـرآمد
غم دل فرونشانـدم چو مُحاق آخــر آمد
ز صبا شنو (عبودی) که شمیم ِ دلبر آمد
(در ِ دیر می زدم من،که ز در نـدا بـرآمد
که: در آ ، در آ (عراقی)که تو خاص از آنِ مایی))
با احترام،چاپ دوم دیوان ابوتراب عبودی
با سلام، در یک سایت اینترنتی بیت دیگری به این غزل اضافه شده. خواستم صحت آنرا بدانم:
همه شب بر آستانـــــــت شده کار من گدایی
به خدا که ایــــــــــن گدایی ندهم به پادشاهی
همه شب نهــاده ام سر چو سگان بر آستانت
کـــــــــــــه رقیـــــب در نیاید به بهانۀ گدایی
بــــــــــه طواف کعبه رفتم به حرم رهم نداند
که تو در برون چه کردی که درون کعبه آیی
آقای جمال وفایی هم توی سه گاه خوندن با نام هفت شهرعشق،زیباست مخصوصا با تار استاد فریدون حافظی
مسمط با تضمین غزل عراقی
نشُد از تو ای نگارم، به تبِ دل اعتنایی
زِاینچُنین تو عاری زِمحبت و وفایی
به جنون کشیده کارم زِفراقِ تو، کجایی؟
زِدودیده خون فشانم زِغَمت شبِ جدایی
چه کنم که هست اینها، گل خیرِ آشنایی
🌹
مَنَم عاشقِ شرابِ دولبانِ اَرغَـوانت
چه شَوَد دولب بنوشَم زِمِیِ لبِ گِرانت؟
همگان چو رودِ جوشان، پِیِ بحرِ بیکرانت
همه شب نهاده أم سر چو سگان برآستانت
که رقیب درنیاید به بهانه گدایی
🌹
رُفقا، کمندِ زلفش به غم وفغان نماید
لبِ لعلِ او دلم را بی تَبی گِران نماید
همه حُسنِ هر دو عالم زِرُخش عیان نماید
مژه ها و چشم یارم به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
🌹
بخدا مَرا در این رَه که بجُز غمم ندادند!
هبه جز سرشکِ چشم و مژهٔ تَرَم ندادند
چو نشُد عیار جامَم، زِجفا جَمَم ندادند
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برونِ در چه کردی که درون خانه آیی
🌹
به یقین طریقِ رندان، پُرِ رمز و راز دیدم
رَهِ پُرعذاب و رنجی که بسی دراز دیدم
همهٔ شراب خواران به طَلَب، نیاز دیدم
به قمارخانه رفتم همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهدِ ریایی
🌹
من «امیرم» و به خوابَم، خبری زِدلبر آمد
بده مژده ای «عراقی» که غمت به آخر آمد
به دوچشمِ خود بِدیدَم که فراقِ تو سرآمد
در دیر میزدم من که یکی زِدر درآمد
که درآ، درآ «عراقی»، که تو خاص ازآنِ مایی
🌸
میشه خواهش کنم معانی اشعار را هم زیر نویس فرمائید
سلام
بیت اول مصرع دوم گل باغ آشنایی
بیت سوم مصرع اول
مژه ها و چشم مستش بجای چشم یارم
و بیت آخر مصرع اول
در دیر میزدم من که ندا ز در درآمد
این براساس روایات شفاهی است که در مناطقی از خراسان سینه به سینه نقل شده خصوصا در ادبیات شورک ملکی
به ترجمه هوش مصنوعی از بیت ۸ و ۹ توجه کنید. به نظر میرسه درجه طنازی هوش مصنوعی در معنی ابیات عرفانی روی ۱۰۰ گذاشته شده:
بیت ۸ - هوش مصنوعی: به کازینو رفتم و همه را درستکار و صادق یافتم، اما وقتی به عبادتگاه رسیدم، همه را در ظاهری زاهد و متظاهر دیدم
هوش مصنوعی: در حال نوشیدن شراب در میخانه بودم که یکی از در وارد شد و گفت: "بیا درون، بیا درون، عراقی! تو خاص و ویژه ما هستی."