گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹

در سرم عشق تو سودایی خوش است
در دلم شوقت تمنایی خوش است
ناله و فریاد من هر نیم‌شب
بر در وصلت تقاضایی خوش است
تا نپنداری که بی‌روی خوشت
در همه عالم مرا جایی خوش است
با سگان گشتن مرا هر شب به روز
بر سر کویت تماشایی خوش است
گرچه می‌کاهد غم تو جان من
یاد رویت راحت افزایی خوش است
در دلم بنگر، که از یاد رخت
بوستان و باغ و صحرایی خوش است
تا عراقی والهٔ روی تو شد
در میان خلق رسوایی خوش است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در سرم عشق تو سودایی خوش است
در دلم شوقت تمنایی خوش است
هوش مصنوعی: در دل من عشق تو اندیشه‌ای زیبا است و اشتیاق تو در دلم خواسته‌ای دلپذیر است.
ناله و فریاد من هر نیم‌شب
بر در وصلت تقاضایی خوش است
هوش مصنوعی: هر شب که به درِ وصال تو می‌رسم و ناله و فریاد می‌زنم، درخواست من خوشایند است.
تا نپنداری که بی‌روی خوشت
در همه عالم مرا جایی خوش است
هوش مصنوعی: برای اینکه فکر نکنی که بدون چهره‌ی خوش تو، در هیچ جای دنیا برای من جایی دلپذیر وجود دارد.
با سگان گشتن مرا هر شب به روز
بر سر کویت تماشایی خوش است
هوش مصنوعی: هر شب با سگان که می‌چرخم، روزها در کنار کویت تماشای زیبایی است.
گرچه می‌کاهد غم تو جان من
یاد رویت راحت افزایی خوش است
هوش مصنوعی: اگرچه نگرانی تو به جان من آسیب می‌زند، اما یاد روی تو آرامش‌بخش و لذت‌بخش است.
در دلم بنگر، که از یاد رخت
بوستان و باغ و صحرایی خوش است
هوش مصنوعی: در دل من نگاه کن، که یاد تو به قدری زیباست که مانند یک باغ و بوستان خوشبو و دل‌انگیز است.
تا عراقی والهٔ روی تو شد
در میان خلق رسوایی خوش است
هوش مصنوعی: در میان جمعیت، اگر کسی به عشق و زیبایی تو دچار شود و نامش به خاطر این عشق بر سر زبان‌ها بیفتد، این رسوایی برای او خوشایند است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۹ به خوانش سهیل قاسمی