غزل شمارهٔ ۲۸۴
نگویی باز: کای غم خوار چونی؟
همیشه با غم و تیمار چونی؟
کجایی؟ با فراقم در چه کاری؟
جدا افتاده از دلدار چونی؟
مرا دانی که بیمارم ز تیمار
نپرسی هیچ: کای بیمار چونی؟
نیاری یاد از من: کای ز غم زار
درین رنج و غم بسیار چونی؟
مرا گرچه ز غم جان بر لب آمد
نخواهی گفت: کای غم خوار چونی؟
تو گرچه بینیم غلتان به خون در
نگویی آخر: ای افگار چونی؟
سحرگه با خیالت دیده میگفت:
که هر شب با من بیدار چونی؟
خیالت گفت: کآری نیک زارم
ز بهر تو، که هر شب زار چونی؟
سگ کویت عراقی را نگوید
شبی: کای یار من، بی یار چونی؟
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نگویی باز: کای غم خوار چونی؟
همیشه با غم و تیمار چونی؟
هوش مصنوعی: نگو باز که چطور میگذرانم؟ همیشه همراه غم و دلهوره هستم.
کجایی؟ با فراقم در چه کاری؟
جدا افتاده از دلدار چونی؟
هوش مصنوعی: بیا ببینم کجایی؟ وقتی مرا به دوریات رها کردهای، مشغول چه کارهایی هستی؟ چطور میتوانی بدون معشوقت زندگی کنی؟
مرا دانی که بیمارم ز تیمار
نپرسی هیچ: کای بیمار چونی؟
هوش مصنوعی: مدتهاست که مریضم و هیچکس از حال و روزم نمیپرسد؛ انگار کسی نمیخواهد بداند که حال من چطور است.
نیاری یاد از من: کای ز غم زار
درین رنج و غم بسیار چونی؟
هوش مصنوعی: یادی از من نکن: تو که در این فراق و غم بزرگ در چه حالی هستی؟
مرا گرچه ز غم جان بر لب آمد
نخواهی گفت: کای غم خوار چونی؟
هوش مصنوعی: اگرچه غم و اندوه مرا به مرز جانم رسانده، تو هرگز نخواهی گفت که: ای غم، حالت چگونه است؟
تو گرچه بینیم غلتان به خون در
نگویی آخر: ای افگار چونی؟
هوش مصنوعی: هرچند تو را در حالتی سخت و دردناک میبینم که به خون غلتیدهای، اما نمیگویی که آخر چه بر سر تو آمده است و چه احساسی داری؟
سحرگه با خیالت دیده میگفت:
که هر شب با من بیدار چونی؟
هوش مصنوعی: در صبح زود، چشمانم به یاد تو صحبت میکرد و میگفت که هر شب تو بیدار هستی و به من فکر میکنی؟
خیالت گفت: کآری نیک زارم
ز بهر تو، که هر شب زار چونی؟
هوش مصنوعی: در خیال تو گفته میشود که من به خاطر تو به طور بینهایت ناراحت و آشفتهام. پس چرا هر شب اینگونه غمگین و پریشان هستی؟
سگ کویت عراقی را نگوید
شبی: کای یار من، بی یار چونی؟
هوش مصنوعی: سگی که در کوی عراقی زندگی میکند، هرگز نمیگوید: ای دوست من، بدون یار چطوره؟
حاشیه ها
1393/08/14 08:11
فریدون
بیت هشتم مصراع اول " خیالت گفت : کردی نیک زارم " درست است . لطفا اصلاح شود.
1398/01/27 03:03
سیامک
محبت بفرمایید بیت هشتم را اصلاح کنید. نظر آقای فریدون درست است.