گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۸

گرنه سودای یار داشتمی
کی چنین ناله زار داشتمی؟
ورنه غیرت دمم فرو بستی
ناله هر دم هزار داشتمی
بر در دوست گر رهم بودی
روز و شب زینهار داشتمی
ور وصالش بساختی کارم
با فراقش چه کار داشتمی؟
چه غمم بودی؟ ار درین تیمار
با غمش غمگسار داشتمی
یار در کارم ار نظر کردی
بهترین کار و بار داشتمی
زان فراموش عهد دشنامی
کاشکی یادگار داشتمی
روزگارم شد، ار نه عاقلمی
ماتم روزگار داشتمی
بی‌رخ یار ناخوش است حیات
چه خوشستی که یار داشتمی!
گر عراقی برون شدی ز میان
دلبر اندر کنار داشتمی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرنه سودای یار داشتمی
کی چنین ناله زار داشتمی؟
هوش مصنوعی: اگر دلبستگی به معشوق داشتم، آیا چنین حالت زار و ناله‌کنان داشتم؟
ورنه غیرت دمم فرو بستی
ناله هر دم هزار داشتمی
هوش مصنوعی: اگر غیرت من اجازه می‌داد، هر لحظه هزاران ناله و گریه داشتم.
بر در دوست گر رهم بودی
روز و شب زینهار داشتمی
هوش مصنوعی: اگر هر روز و شب در کنار دوست می‌رفتم، به هر حال از خطرات و مشکلات در امان نبودم.
ور وصالش بساختی کارم
با فراقش چه کار داشتمی؟
هوش مصنوعی: اگر عشق تو را به من پیوند می‌زد، با دوری‌ات چه رابطه‌ای داشتم؟
چه غمم بودی؟ ار درین تیمار
با غمش غمگسار داشتمی
هوش مصنوعی: چه دردی داشتم؟ اگر در این رنج و نگرانی با غم او، دل‌دار و تسکین‌دهنده‌ای داشتم.
یار در کارم ار نظر کردی
بهترین کار و بار داشتمی
هوش مصنوعی: اگر به من توجه کنی، بهترین تلاش و موفقیت‌هایم را خواهم داشت.
زان فراموش عهد دشنامی
کاشکی یادگار داشتمی
هوش مصنوعی: کاشکی از پیمانی که فراموش کرده‌ام، یادگاری داشتم که به آن دشنام بدهم.
روزگارم شد، ار نه عاقلمی
ماتم روزگار داشتمی
هوش مصنوعی: زندگی‌ام به گونه‌ای شده که اگر عاقل بودم، باید عزاداری این روزهای سخت را می‌کردم.
بی‌رخ یار ناخوش است حیات
چه خوشستی که یار داشتمی!
هوش مصنوعی: بدون دیدار محبوب، زندگی ناخوش است. چه خوب است که یار داشتم!
گر عراقی برون شدی ز میان
دلبر اندر کنار داشتمی
هوش مصنوعی: اگر عراقی از بین دلبر بیرون می‌آمد، من در کنار او می‌نشستم.