گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۷

در جهان گر نه یار داشتمی
با جهان خود چه کار داشتمی؟
دست کی شستمی به خون جگر
گر به کف در نگار داشتمی؟
گر نبردی قرار و آرامم
حالی، آخر قرار داشتمی
ور مرا عشوه کمترک دادی
قول او استوار داشتمی
ور به کارم دمی نظر کردی
به ازین کار و بار داشتمی
دل اگر در میانه گم نشدی
دلبر اندر کنار داشتمی
با سپاه غمت برآمدمی
با خود ار بخت یار داشتمی
با عراقی، اگر دلاورمی
روز و شب کارزار داشتمی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در جهان گر نه یار داشتمی
با جهان خود چه کار داشتمی؟
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا یاری نداشتم، دیگر چه اهمیتی داشت زندگی در این جهان؟
دست کی شستمی به خون جگر
گر به کف در نگار داشتمی؟
هوش مصنوعی: اگر دست من در خون جگر شسته شده، به این معنی است که حسی از غم و درد دارم، پس چرا در دستان من زیبایی و عشق به وجود نیامده است؟
گر نبردی قرار و آرامم
حالی، آخر قرار داشتمی
هوش مصنوعی: اگر آرامش و قرارم را از من بگیری، در نهایت زمانی آرامش داشتم.
ور مرا عشوه کمترک دادی
قول او استوار داشتمی
هوش مصنوعی: اگر کمتر از آن چیزی که وعده داده بودی، محبت و عشوه به من نشان می‌دادی، من همچنان به قول و قرارم پایبند می‌ماندم.
ور به کارم دمی نظر کردی
به ازین کار و بار داشتمی
هوش مصنوعی: اگر تنها لحظه‌ای به کارم توجه می‌کردی، بهتر از این وضعیت و مشغولیات من بود.
دل اگر در میانه گم نشدی
دلبر اندر کنار داشتمی
هوش مصنوعی: اگر دل من در میان گم نمی‌شد، همیشه دوست را در کنار خود داشتم.
با سپاه غمت برآمدمی
با خود ار بخت یار داشتمی
هوش مصنوعی: اگر بخت یارم بود، به همراه سپاه غمت به میدان می‌آمدم.
با عراقی، اگر دلاورمی
روز و شب کارزار داشتمی
هوش مصنوعی: اگر با مردی شجاع از عراق، در روز و شب در میدان جنگ می‌جنگیدم، چه لحظات هیجان‌انگیزی داشتیم.