گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷

در کوی خرابات، کسی را که نیاز است
هشیاری و مستیش همه عین نماز است
آنجا نپذیرند صلاح و ورع امروز
آنچ از تو پذیرند در آن کوی نیاز است
اسرار خرابات به جز مست نداند
هشیار چه داند که درین کوی چه راز است؟
تا مستی رندان خرابات بدیدم
دیدم به حقیقت که جزین کار مجاز است
خواهی که درون حرم عشق خرامی؟
در میکده بنشین که ره کعبه دراز است
هان! تا ننهی پای درین راه ببازی
زیرا که درین راه بسی شیب و فراز است
از میکده‌ها نالهٔ دلسوز برآمد
در زمزمهٔ عشق ندانم که چه ساز است؟
در زلف بتان تا چه فریب است؟که پیوست
محمود پریشان سر زلف ایاز است
زان شعله که از روی بتان حسن تو افروخت
جان همه مشتاقان در سوز و گداز است
چون بر در میخانه مرا بار ندادند
رفتم به در صومعه، دیدم که فراز است
آواز ز میخانه برآمد که: عراقی
در باز تو خود را که در میکده باز است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در کوی خرابات، کسی را که نیاز است
هشیاری و مستیش همه عین نماز است
هوش مصنوعی: در محله‌ی خرابات، هیچ فرقی بین کسی که نیازمند است و کسی که هشیار و مست است وجود ندارد؛ هر دوی آنها در حقیقت در حال عبادت هستند.
آنجا نپذیرند صلاح و ورع امروز
آنچ از تو پذیرند در آن کوی نیاز است
هوش مصنوعی: در جایی که امروز از تو پذیرش خوبی و پرهیزکاری نیست، در آن سرای نیاز، آنچه را که می‌طلبند قبول دارند.
اسرار خرابات به جز مست نداند
هشیار چه داند که درین کوی چه راز است؟
هوش مصنوعی: فقط افرادی که در حالتی مستی و بی‌خیالی هستند، به عمق و رازهای این مکان آگاهند. افراد هوشیار و عاقل از آنچه در اینجا می‌گذرد، اطلاعی ندارند.
تا مستی رندان خرابات بدیدم
دیدم به حقیقت که جزین کار مجاز است
هوش مصنوعی: من در میخانه، وقتی که مستی رندان را دیدم، متوجه شدم که این تنها یک نمایش و بازی است و واقعیت چیز دیگری است.
خواهی که درون حرم عشق خرامی؟
در میکده بنشین که ره کعبه دراز است
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به عشق دست یابی و در آنجا به آرامش برسی، بهتر است در میکده بنشینی، چون راه رسیدن به کعبه و هدف نهایی طولانی و دشوار است.
هان! تا ننهی پای درین راه ببازی
زیرا که درین راه بسی شیب و فراز است
هوش مصنوعی: مراقب باش که در این مسیر قدم نگذاری، زیرا این راه پر از چالش‌ها و نوسانات است.
از میکده‌ها نالهٔ دلسوز برآمد
در زمزمهٔ عشق ندانم که چه ساز است؟
هوش مصنوعی: از دل‌های دلسوز، صدای ناله‌ای به گوش می‌رسد که در حال زمزمه عشق است و نمی‌دانم چه آهنگی می‌نوازد.
در زلف بتان تا چه فریب است؟که پیوست
محمود پریشان سر زلف ایاز است
هوش مصنوعی: در موهای زیبا و پیچیده معشوقان چه رازی نهفته است؟ چراکه همیشه سر و وضع بی‌نظم محمود به خاطر زلف ایاز به هم ریخته است.
زان شعله که از روی بتان حسن تو افروخت
جان همه مشتاقان در سوز و گداز است
هوش مصنوعی: آن آتش که به خاطر زیبایی‌های تو روشن شده، روح تمام مشتاقان را در عذاب و افروز قرار داده است.
چون بر در میخانه مرا بار ندادند
رفتم به در صومعه، دیدم که فراز است
هوش مصنوعی: وقتی که در میخانه به من اجازه ورود ندادند، به درِ صومعه رفتم و مشاهده کردم که آنجا نیز در اوج خود قرار دارد.
آواز ز میخانه برآمد که: عراقی
در باز تو خود را که در میکده باز است
هوش مصنوعی: صدای شادی و جشن از میخانه بلند شده است و می‌گوید: ای عراقی، خودت را رها کن، چون در میکده برای تو باز است و جایی برای ورود تو وجود دارد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۷ به خوانش سهیل قاسمی

حاشیه ها

1393/02/24 16:04
رحیم غلامی

سلام این غزل با کمی اختلاف در کلمات در دیوان حکیم نزاری قهستانی آمده است (صص 789-790)

1395/04/20 16:07
کسرا

اجرای ساز و آواز این شعر در برنامه ی گلهای رنگارنگ شماره 225 با صدای استاد گلپا

1397/04/06 01:07
علی اکبر

در کوی خرابات، کسی را که نیاز است
هشیاری و مستیش همه عین نماز است
آنجا نپذیرند نماز و ورع و زهد
آنچ از تو پذیرند در آن کوی نیاز است
اسرار خرابات به جز مست نداند
هشیار چه داند که درین کوی چه راز است؟
تا مستی رندان خرابات بدیدم
دیدم به حقیقت که جزین کار مجاز است
خواهی که درون حرم عشق خرامی؟
در میکده بنشین که ره کعبه دراز است
هان! تا ننهی پای درین راه ببازی
زیرا که درین راه بسی شیب و فراز است
از میکده‌ها نالهٔ دلسوز برآمد
در زمزمهٔ عشق ندانم که چه ساز است؟
در زلف بتان تا چه فریب است؟که پیوست
محمود پریشان سر زلف ایاز است
زان شعله که از روی بتان حسن تو افروخت
جان همه مشتاقان در سوز و گداز است
چون بر در میخانه مرا بار ندادند
رفتم به در صومعه، دیدم که فراز است
آواز ز میخانه برآمد که: نزاری
در باز تو خود را که در میکده باز است

1398/12/29 18:02
هیچ

از میکده‌ها نالهٔ دلسوز برآمد
جانسوز یا دلسوز؟؟

1403/05/20 01:08
Ali Nayeri

درود بلاخره این شعر از عراقی است یا نزاری قهستانی؟