غزل شمارهٔ ۲۶۸
اندوهگنی چرا؟ عراقی
مانا که ز جفت خویش طاقی
غمگین مگر از فراق یاری؟
شوریده مگر ز اشتیاقی؟
خون خور، که درین سرای پر غم
با هجر همیشه هم وثاقی
یاران ز شراب وصل سر مست
مخمور تو از شراب ساقی
ناگشته دمی ز خویش فانی
خواهی که شوی به دوست باقی؟
جان کن، که نه لایق وصالی
خون بار، که در خور فراقی
چون در خور وصل نیست بودت
ای کاش نبودی، ای عراقی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اندوهگنی چرا؟ عراقی
مانا که ز جفت خویش طاقی
هوش مصنوعی: چرا غمگینی؟ عراقی همیشه وجود دارد که از جفت خود جدا شده است.
غمگین مگر از فراق یاری؟
شوریده مگر ز اشتیاقی؟
هوش مصنوعی: آیا غم دلت را از دوری محبوب حس کردهای؟ آیا دیوانگی تو ناشی از اشتیاق اوست؟
خون خور، که درین سرای پر غم
با هجر همیشه هم وثاقی
هوش مصنوعی: بسیار ناراحت و غمگین باش، زیرا در این دنیا که پر از اندوه است، همواره با دوری و جدایی همراهی.
یاران ز شراب وصل سر مست
مخمور تو از شراب ساقی
هوش مصنوعی: دوستان از خوشحالی و لذت پیوند با تو به شدت سرحال و خوشاند، مانند افرادی که داغی شراب را احساس میکنند.
ناگشته دمی ز خویش فانی
خواهی که شوی به دوست باقی؟
هوش مصنوعی: اگر لحظهای از خودت غافل شوی، آیا انتظار داری که در کنار دوست باقی بمانی؟
جان کن، که نه لایق وصالی
خون بار، که در خور فراقی
هوش مصنوعی: بیا زندگیات را فدای این عشق کن، چون تو شایستهی وصال نیستی و تنها در دلتردید و جدایی سیر میکنی.
چون در خور وصل نیست بودت
ای کاش نبودی، ای عراقی
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی به وصال برسید، ای کاش اصلاً وجود نداشتی، ای عراقی.
حاشیه ها
1387/03/21 01:05
داریوش
بیت 4 مصرع 2 "مخمور" صحیح می باشد.
---
پاسخ: با تشکر از شما تصحیح شد.