گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۷

الا قم، واغتنم یوم التلاقی
و در بالکاس وارفق بالرفاقی
بده جامی و بشکن توبهٔ من
خلاصم ده ازین زهد نفاقی
مشعشعة اذا اسکرت منها
فلا اضحوا الی یوم التلاقی
ازان باده که اول دادی، ای دوست
بده بار دگر، گر هست باقی
و ان لم یبق فی‌الدن الحمیا
تدارک بالرحیق من الحداقی
مرا باده مده، بوی خودم ده
که از بوی تو سرمستیم، ساقی
اما تسقی کئوس الوصل یوما
الی کم کاس هجران تساق
به وصلت شاد کن جانم، کزین بیش
ندارد طاقت هجران عراقی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

الا قم، واغتنم یوم التلاقی
و در بالکاس وارفق بالرفاقی
هوش مصنوعی: بیدار شو و از روز ملاقات بهره‌برداری کن و در می‌ناویس و با دوستانت با محبت رفتار کن.
بده جامی و بشکن توبهٔ من
خلاصم ده ازین زهد نفاقی
هوش مصنوعی: به من یک جام بده و عهد و پیمانم را بشکن، مرا از این زهد ریاکارانه نجات بده.
مشعشعة اذا اسکرت منها
فلا اضحوا الی یوم التلاقی
هوش مصنوعی: اگر از زیبایی او مست شوی، نباید تا روز ملاقات با او شاد و خرم باشی.
ازان باده که اول دادی، ای دوست
بده بار دگر، گر هست باقی
هوش مصنوعی: از آن می که در ابتدا به من دادی، ای دوست، دوباره بده اگر هنوز موجود است.
و ان لم یبق فی‌الدن الحمیا
تدارک بالرحیق من الحداقی
هوش مصنوعی: اگر در دنیا چیزی باقی نمانده باشد، می‌توان با نوشیدنی گوارایی از گل‌ها جبران کرد.
مرا باده مده، بوی خودم ده
که از بوی تو سرمستیم، ساقی
هوش مصنوعی: ساقی، به من شراب نده، بلکه فقط بوی خودت را به من برسان که من از بوی تو سرشار از شادی و سرمستی هستم.
اما تسقی کئوس الوصل یوما
الی کم کاس هجران تساق
هوش مصنوعی: اما روزی خواهد رسید که نوشیدن جرعه‌های وصال، به تو خواهد رسید و این در حالی است که هنوز از زخم‌های جدایی رنج می‌بری.
به وصلت شاد کن جانم، کزین بیش
ندارد طاقت هجران عراقی
هوش مصنوعی: دوست گرامی، به وصال و نزدیکی تو مرا شاد کن، زیرا دیگر تحمل دوری و جدایی را ندارم.

حاشیه ها

1402/04/17 23:07
محمد صالح

پشمام چقدر جالب نمی دونستم عراقی عربی شعر گفته