غزل شمارهٔ ۲۶۱
چه خوش باشد دلا کز عشق یار مهربان میری
شراب شوق او در کام و نامش در زبان میری
چو با تو شاد بنشیند ز هر چت هست برخیزی
چو از رخ پرده برگیرد به پیشش شادمان میری
چو عمر جاودان خواهی به روی او بر افشان جان
بقای سرمدی یابی چو پیشش جان فشان میری
به معنی زیستن باشد که نزد دوست جان بازی
حقیقت مردن آن باشد که دور از دوستان میری
در آن لحظه که بنماید جمال خود عجب نبود
که از حسرت سرانگشت تعجب در دهان میری
ببینی عاشقانش راکه چون در خاک و خون خسبند
تو نیز از عاشقی باید که اندر خون چنان میری
اگر تو زندگی خواهی دل از جان و جهان بگسل
نیابی زندگی تا تو ز بهر این و آن میری
مقام تو ورای عرش و از دون همتی خواهی
که چون دونان درین عالم ز بهر یک دو نان میری
به نوعی زندگانی کن که راحت یابی از مردن
ببین چون میزیی امروز، فردا آن چنان میری
اگر مشتاق جانانی چو مردی زیستی جاوید
و گر عشقی دگر داری ندانم تا چسان میری؟
بدو گر زندهای، یابی ز مرگ آسایش کلی
و گر زنده به جانی تو، ضرورت جان کنان میری
عراقی، گفتنت سهل است ولیکن فعل میباید
و گر تو هم از آنان در بمردن هم چنان میری
غزل شمارهٔ ۲۶۰: نمیدانم چه بد کردم، که نیکم زار میداری؟غزل شمارهٔ ۲۶۲: چو برقع از رخ زیبای خود براندازی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه خوش باشد دلا کز عشق یار مهربان میری
شراب شوق او در کام و نامش در زبان میری
هوش مصنوعی: چه خوب است که دل، از عشق یار نیکو، مست و شاداب باشد، به گونهای که شوق او را در دل احساس کند و نامش همیشه بر زبانش باشد.
چو با تو شاد بنشیند ز هر چت هست برخیزی
چو از رخ پرده برگیرد به پیشش شادمان میری
هوش مصنوعی: وقتی کسی در کنار تو خوشحال و شاداب است، از هر چیز کوچک و بیاهمیت ناراحت نمیشود. مانند این که وقتی پرده از چهرهای برداشته میشود، شادی و نشاط در برابرش نمایان میشود.
چو عمر جاودان خواهی به روی او بر افشان جان
بقای سرمدی یابی چو پیشش جان فشان میری
هوش مصنوعی: اگر به دنبال زندگی جاودانی هستی، با عشق به او توجه کن؛ در این صورت، عمر جاودان و بقاء ابدی را به دست خواهی آورد. وقتی که از روی عشق جانت را فدای او کنی، به حقیقت خواهی رسید.
به معنی زیستن باشد که نزد دوست جان بازی
حقیقت مردن آن باشد که دور از دوستان میری
هوش مصنوعی: زندگی واقعی در نزد دوستان و عزیزان مشخص میشود و از دست دادن آنها به نوعی مرگ به حساب میآید. در واقع، اگر دور از دوستان باشیم، حس میکنیم که زندگیامان کامل نیست و به نوعی مردگی را تجربه میکنیم.
در آن لحظه که بنماید جمال خود عجب نبود
که از حسرت سرانگشت تعجب در دهان میری
هوش مصنوعی: در آن لحظهای که زیباییاش را نشان میدهد، عجبی ندارد اگر از حسرت، انگشت به دهان بگذاری و تعجب کنی.
ببینی عاشقانش راکه چون در خاک و خون خسبند
تو نیز از عاشقی باید که اندر خون چنان میری
هوش مصنوعی: عاشقان را ببینی که چگونه در غم و درد میخوابند، تو نیز باید از عشق بیاموزی و بهگونهای در عشق غرق شوی که انگار در خونی عمیق غوطهور هستی.
اگر تو زندگی خواهی دل از جان و جهان بگسل
نیابی زندگی تا تو ز بهر این و آن میری
هوش مصنوعی: اگر میخواهی زندگی واقعی را تجربه کنی، باید از وابستگیها و تعلقات خود دل بکنی؛ در غیر این صورت، هرگز زندگی حقیقی را نخواهی یافت، چون فقط به خاطر دیگران زندگی میکنی.
مقام تو ورای عرش و از دون همتی خواهی
که چون دونان درین عالم ز بهر یک دو نان میری
هوش مصنوعی: مقام تو فراتر از عرش است و اگر به همت پایین رضایت دهی و مانند انسانهای کمهمت در این دنیا برای به دست آوردن یک یا دو نان تلاش کنی، تناسبی با تواناییهای تو ندارد.
به نوعی زندگانی کن که راحت یابی از مردن
ببین چون میزیی امروز، فردا آن چنان میری
هوش مصنوعی: زندگیات را طوری بگذران که از مرگ نترسی. به این فکر کن که امروز چگونه زندگی میکنی، زیرا فردا به سرعت میگذرد و نمیدانی چه زمانی به پایان میرسد.
اگر مشتاق جانانی چو مردی زیستی جاوید
و گر عشقی دگر داری ندانم تا چسان میری؟
هوش مصنوعی: اگر به عشق کسی علاقهمند هستی، زندگیات باید پر از شجاعت و جاودانگی باشد؛ اما اگر عشق دیگری داری، نمیدانم چگونه به زندگیات ادامه میدهی.
بدو گر زندهای، یابی ز مرگ آسایش کلی
و گر زنده به جانی تو، ضرورت جان کنان میری
هوش مصنوعی: اگر زندهای، از مرگ آرامش واقعی را خواهی یافت و اگر به جانی زنده هستی، باید برای زندگیات تلاش کنی و جانت را محافظت کنی.
عراقی، گفتنت سهل است ولیکن فعل میباید
و گر تو هم از آنان در بمردن هم چنان میری
هوش مصنوعی: به راحتی میتوان در مورد موضوع صحبت کرد، اما عمل کردن به آن لازم است. اگر تو هم مثل دیگران به سادگی به مرگ نزدیک شوی، وضعیتت تغییر نخواهد کرد.
حاشیه ها
1396/04/28 16:06
آرما
بیت دوم، مصراع دوم، ابتدای مصراع
"جو" باید به "چو" تغییر پیدا کند