غزل شمارهٔ ۲۴۰
بازم از غصه جگر خون کردهای
چشمم از خونابه جیحون کردهای
کارم از محنت به جان آوردهای
جانم از تیمار و غم خون کردهای
خود همیشه کردهای بر من ستم
آن نه بیدادی است کاکنون کردهای
زیبد ار خاک درت بر سر کنم
کز سرایم خوار بیرون کردهای
از من مسکین چه پرسی حال من؟
حالم از خود پرس: تا چون کردهای؟
هر زمان بهر دل مجروح من
مرهمی از درد معجون کردهای
چون نگریم زار؟ چون دانم که تو
با عراقی دل دگرگون کردهای
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بازم از غصه جگر خون کردهای
چشمم از خونابه جیحون کردهای
هوش مصنوعی: دوباره از درد و غم دلم به شدت رنجیده و اندوهگین شدهای، چشمانم پر از اشک و غم و اندوه شده است.
کارم از محنت به جان آوردهای
جانم از تیمار و غم خون کردهای
هوش مصنوعی: من از کار سخت و زحمت به ستوه آمدهام و تو با غم و دلتنگی، جانم را به درد آوردهای.
خود همیشه کردهای بر من ستم
آن نه بیدادی است کاکنون کردهای
هوش مصنوعی: تو همیشه بر من ظلم کردهای و این ظلمی که اکنون انجام میدهی، دیگر ظلمی نیست.
زیبد ار خاک درت بر سر کنم
کز سرایم خوار بیرون کردهای
هوش مصنوعی: خوب است که من خاک در خانهات را بر سر بریزم، چون تو مرا از خانهام به زشتی بیرون کردهای.
از من مسکین چه پرسی حال من؟
حالم از خود پرس: تا چون کردهای؟
هوش مصنوعی: از من در مورد وضعیت خودم سوال نپرس، بهتر است از خودت بپرسی که چطور این حال را پیدا کردهای؟
هر زمان بهر دل مجروح من
مرهمی از درد معجون کردهای
هوش مصنوعی: هر بار که قلب زخمی من به التیامی نیاز دارد، تو با ترکیبی از درد و محبت به من کمک کردهای.
چون نگریم زار؟ چون دانم که تو
با عراقی دل دگرگون کردهای
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم به حال زار خود فکر کنم؟ وقتی که میدانم که تو با کسی دیگر قلب مرا تغییر دادهای.

عراقی