گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۶

ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ جمال تو
هوش و روان بی‌دلان سوختهٔ جلال تو
کام دل شکستگان دیدن توست هر زمان
راحت جان خستگان یافتن وصال تو
دست تهی به درگهت آمده‌ام امیدوار
روی نهاده بر درت منتظر نوال تو
خود به دو چشم من شبی خواب گذر نمی‌کند
ورنه به خواب دیدمی، بو که شبی وصال تو
من به غم تو قانعم، شاد به درد تو، از آنک
چیره بود به خون من دولت اتصال تو
تو به جمال شادمان، بی‌خبر از غمم دریغ!
من شده پایمال غم، از غم گوشمال تو
ناز ز حد بدر مبر، باز نگر که: در خور است
ناز تو را نیاز من، چشم مرا جمال تو
بسکه کشید ناز تو، مرد عراقی، ای دریغ!
چند کشد، تو خود بگو، خسته دلی دلال تو؟

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ جمال تو
هوش و روان بی‌دلان سوختهٔ جلال تو
هوش مصنوعی: ای دل و جان، عاشقان به زیبایی تو شیده‌اند و کسانی که بدون عشق تو هستند، در آتش جلال و عظمت تو سوخته‌اند.
کام دل شکستگان دیدن توست هر زمان
راحت جان خستگان یافتن وصال تو
هوش مصنوعی: دل شکستگان همیشه آرزوی دیدن تو را دارند و خستگان در زندگی، آرامش را در وصال تو می‌یابند.
دست تهی به درگهت آمده‌ام امیدوار
روی نهاده بر درت منتظر نوال تو
هوش مصنوعی: با دلی پر امید و دستی خالی به درگاه تو آمده‌ام و انتظار می‌کشم که نوازش و توجه تو به من برسد.
خود به دو چشم من شبی خواب گذر نمی‌کند
ورنه به خواب دیدمی، بو که شبی وصال تو
هوش مصنوعی: من به خواب نمی‌روم و خواب تو را نمی‌بینم، وگرنه اگر خواب می‌دیدم، حتماً شبی را که به تو رسیدم تجربه می‌کردم.
من به غم تو قانعم، شاد به درد تو، از آنک
چیره بود به خون من دولت اتصال تو
هوش مصنوعی: من از غم تو راضی هستم و از درد تو خوشحالم، چرا که ارتباط تو با من بر همه چیز غلبه دارد و برای من ارزشمند است.
تو به جمال شادمان، بی‌خبر از غمم دریغ!
من شده پایمال غم، از غم گوشمال تو
هوش مصنوعی: تو با زیبایی و شادی‌ات بی‌خبر از درد و غم‌های من هستی! در حالی که من تحت تأثیر غم‌های تو، خودم را زیر بار درد پیدا کرده‌ام.
ناز ز حد بدر مبر، باز نگر که: در خور است
ناز تو را نیاز من، چشم مرا جمال تو
هوش مصنوعی: ناز و کرشمه‌ات را بیش از حد ادامه نده، دوباره خوب بنگر که زیبایی تو سزاوار توجه و تمایل من است، و چشمانم همواره به تماشای جمال توست.
بسکه کشید ناز تو، مرد عراقی، ای دریغ!
چند کشد، تو خود بگو، خسته دلی دلال تو؟
هوش مصنوعی: به خاطر ناز و عشوه‌های تو، مرد عراقی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است. افسوس که چقدر باید تحمل کند و خسته شود تا دل تو را به دست آورد. خودت بگو، آیا ارزشش را دارد؟

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"وصال"
با صدای سیدعبدالحسین مختاباد (آلبوم زورق مهتاب)