گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲

چنین که حال من زار در خرابات است
می مغانه مرا بهتر از مناجات است
مرا چو می‌نرهاند ز دست خویشتنم
به میکده شدنم بهترین طاعات است
درون کعبه عبادت چه سود؟ چون دل من
میان میکده مولای عزی و لات است
مرا که بتکده و مصطبه مقام بود
چه جای صومعه و زهد و وجد و حالات است؟
مرا که قبله خم ابروی بتان باشد
چه جای مسجد و محراب و زهد و طاعات است
ملامتم مکنید، ار به دیر درد کشم
که حال بی‌خبران بهترین حالات است
ز ذوق با خبری آنکه را خبر باشد
به نزد او سخن ناقصان خرافات است
خراب کوی خرابات را از آن چه خبر
که اهل صومعه را بهترین مقامات است
اگر چه اهل خرابات را ز من ننگی است
مرا نصیحت ایشان بسی مباهات است
کسی که حالت دیوانگان میکده یافت
مقام اهل خرد نزدش از خرافات است
گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه
سفید کردن آن نوعی از محالات است
کجاست می؟ که به جان آمدم ز خسته دلی
که پر ز شیوه و سالوس و زرق و طامات است
مقام دردکشانی که در خراباتند
یقین بدان که ورای همه مقامات است
کنون مقام عراقی مجوی در مسجد
که او حریف بتان است و در خرابات است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنین که حال من زار در خرابات است
می مغانه مرا بهتر از مناجات است
هوش مصنوعی: حال و روز من در این مکان خراب و آشفته اینقدر بد است که نوشیدن شراب و بودن در کنار میخانه برای من از دعا و مراسم دینی بهتر است.
مرا چو می‌نرهاند ز دست خویشتنم
به میکده شدنم بهترین طاعات است
هوش مصنوعی: وقتی مرا از دست خودم رها می‌کند، رفتن به میکده و دل سپردن به آن، بهترین عبادت و کار نیک است.
درون کعبه عبادت چه سود؟ چون دل من
میان میکده مولای عزی و لات است
هوش مصنوعی: عبادت در کعبه هیچ فایده‌ای ندارد، چون دل من در میکده، میان عشق و محبت خدا و الهه‌های متقدس قرار دارد.
مرا که بتکده و مصطبه مقام بود
چه جای صومعه و زهد و وجد و حالات است؟
هوش مصنوعی: من که در میکده و در کنار عشق و شادی هستم، چه نیازی به صومعه و عبادت و زهد و حالات روحانی دارم؟
مرا که قبله خم ابروی بتان باشد
چه جای مسجد و محراب و زهد و طاعات است
هوش مصنوعی: من که دل به یک نگاه معشوق سپرده‌ام و تمامی وجودم در پی اوست، دیگر جایگاه‌هایی چون مسجد و عبادت و زهد برای من ارزشی ندارند.
ملامتم مکنید، ار به دیر درد کشم
که حال بی‌خبران بهترین حالات است
هوش مصنوعی: مرا ملامت نکنید اگر در میخانه دردی را تحمل می‌کنم، زیرا حالتی که در بی‌خبری دارم، بهترین حالت‌ها است.
ز ذوق با خبری آنکه را خبر باشد
به نزد او سخن ناقصان خرافات است
هوش مصنوعی: کسی که از لذت و شادی واقعی باخبر است، برای او سخنان نادرست و ناقص دیگران به منزله خرافات و بی‌ارزشی است.
خراب کوی خرابات را از آن چه خبر
که اهل صومعه را بهترین مقامات است
هوش مصنوعی: در محله‌ی خرابات، کسی از حال و هوای آن خبر ندارد، چون اهل صومعه در بهترین مقام‌ها و موقعیت‌ها قرار دارند.
اگر چه اهل خرابات را ز من ننگی است
مرا نصیحت ایشان بسی مباهات است
هوش مصنوعی: هرچند که اهل میکده‌ها از من بدشان می‌آید، اما برای من این افتخار بزرگی است که بتوانم از آن‌ها نصیحتی بگیرم.
کسی که حالت دیوانگان میکده یافت
مقام اهل خرد نزدش از خرافات است
هوش مصنوعی: کسی که در میخانه حال و هوای دیوانگی را می‌بیند، برای او جایگاه افراد عاقل و خردمند از نظر، بی‌ارزش و خرافاتی به نظر می‌رسد.
گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه
سفید کردن آن نوعی از محالات است
هوش مصنوعی: زندگی و سرنوشت کسانی که با مشکلات و چالش‌ها مواجه شده‌اند، به سادگی قابل تغییر نیست و تلاش برای تغییر اوضاع به راحتی ممکن نیست.
کجاست می؟ که به جان آمدم ز خسته دلی
که پر ز شیوه و سالوس و زرق و طامات است
هوش مصنوعی: کجاست آن شراب که من به خاطر دل شکسته‌ام به جان آمدم؟ دل شکسته‌ای که پر است از تزویر، نیرنگ و ظواهر فریبنده.
مقام دردکشانی که در خراباتند
یقین بدان که ورای همه مقامات است
هوش مصنوعی: مکان افرادی که در سختی‌ها و رنج‌ها زندگی می‌کنند و در محیط‌های نابسامان هستند، بسیار والاتر از هر مقام دیگری است.
کنون مقام عراقی مجوی در مسجد
که او حریف بتان است و در خرابات است
هوش مصنوعی: اکنون به دنبال مقام عراقی در مسجد نباش؛ زیرا او هم‌نشین و دوست بتان است و در میخانه به سر می‌برد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۲ به خوانش سهیل قاسمی