غزل شمارهٔ ۲۰۶
شهری است بزرگ و ما دروییم
آبی است حیات و ما سبوییم
بویی به مشام ما رسیده است
ما زنده بدان نسیم و بوییم
بازیچه مدان، تو خواجه، ما را
ما از صفت جلال اوییم
چوگان حیات تا بخوردیم
در راه به سر دوان چو گوییم
تا خوی صفات او گرفتیم
نشناخت کسی که در چه خوییم؟
میگفت عراقی از سر سوز:
ما نیز برای گفت و گوییم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شهری است بزرگ و ما دروییم
آبی است حیات و ما سبوییم
هوش مصنوعی: ما در یک شهر وسیع زندگی میکنیم و در عین حال، درویشها هستیم. آبی که به زندگی و استمرار آن اشاره دارد، در دستان ما به مانند گنجینهای در یک سبوی ساده قرار دارد.
بویی به مشام ما رسیده است
ما زنده بدان نسیم و بوییم
هوش مصنوعی: ما بویی به مشاممان رسیده که نشان دهندهی زندگی و زنده بودن ماست و این نشانه از نسیم و بویی است که به ما رسیده است.
بازیچه مدان، تو خواجه، ما را
ما از صفت جلال اوییم
هوش مصنوعی: ای خواجه، ما را به منزله بازیچه نپندار، زیرا ما خود از ویژگیهای عظمت او هستیم.
چوگان حیات تا بخوردیم
در راه به سر دوان چو گوییم
هوش مصنوعی: زندگی مانند یک بازی چوگان است که ما در آن به سرعت در مسیر حرکت میکنیم و همچون گوی، در این مسیر به سمت جلو میرویم.
تا خوی صفات او گرفتیم
نشناخت کسی که در چه خوییم؟
هوش مصنوعی: وقتی که ما صفات او را در خود گرفتیم، هیچکس نمیداند که ما واقعاً کدامگونهایم.
میگفت عراقی از سر سوز:
ما نیز برای گفت و گوییم
هوش مصنوعی: شخصی از عراق با احساسات عمیق اظهار میکرد که ما نیز برای برقراری گفت وگو به اینجا آمدهایم.

عراقی