گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۸

خیزید، عاشقان، نفسی شور و شر کنیم
وز های و هو، جهان همه زیر و زبر کنیم
از تاب سینه آتشی اندر جگر زنیم
وز آب دیده سینهٔ تفسیده تر کنیم
در ماتم خودیم، بیا، زار بگرییم
خاکستر جهان همه بر فرق سر کنیم
نعره ز جان زنیم، همه روز تا به شب
ناله ز درد دل همه شب تا سحر کنیم
تا چند چاشت ما همه از خوان غم بود؟
تا کی وجوه شام ز خون جگر کنیم؟
آهی برآوریم، سحرگه، ز سوز دل
زین بخت خفته را دمی از خواب برکنیم
زاری کنان به درگه دلدار خود رویم
نعره‌زنان به پیش سرایش گذر کنیم
باشد که یک نفس نظری سوی ما کند
دزدیده آن نفس به رخ او نظر کنیم
آن لحظه از عراقی، باشد که وارهیم
گر زو رها شویم، سخن مختصر کنیم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خیزید، عاشقان، نفسی شور و شر کنیم
وز های و هو، جهان همه زیر و زبر کنیم
هوش مصنوعی: بیدار شوید، ای عاشقان، بیایید با هم حال و هوایی تازه ایجاد کنیم و دنیا را به هم بریزیم.
از تاب سینه آتشی اندر جگر زنیم
وز آب دیده سینهٔ تفسیده تر کنیم
هوش مصنوعی: ما از شدت عشق چنان در دل خود آتشی ایجاد می‌کنیم که آتش درونمان شعله‌ور شود و از اشک‌هایی که می‌ریزیم، احساسات‌مان را عمیق‌تر و پُررنگ‌تر نماییم.
در ماتم خودیم، بیا، زار بگرییم
خاکستر جهان همه بر فرق سر کنیم
هوش مصنوعی: ما در غم خود هستیم، بیا با هم زاری کنیم و خاکستر دنیا را بر سر بریزیم.
نعره ز جان زنیم، همه روز تا به شب
ناله ز درد دل همه شب تا سحر کنیم
هوش مصنوعی: ما هر روز از عمق جانمان فریاد می‌زنیم و شب‌ها تا سپیده‌دم از دل‌تنگی و درد خود ناله می‌کنیم.
تا چند چاشت ما همه از خوان غم بود؟
تا کی وجوه شام ز خون جگر کنیم؟
هوش مصنوعی: چند وقت دیگر باید از درد و غم خود بخوریم؟ تا چه زمانی باید غذایمان را از خون دل خود تهیه کنیم؟
آهی برآوریم، سحرگه، ز سوز دل
زین بخت خفته را دمی از خواب برکنیم
هوش مصنوعی: در سپیده‌دم، از روی درد و رنجی که در دل داریم، آهی سرداده و می‌خواهیم بخت نیک‌مان را که مانند خوابیده است، از خواب بیدار کنیم.
زاری کنان به درگه دلدار خود رویم
نعره‌زنان به پیش سرایش گذر کنیم
هوش مصنوعی: با غم و اندوه به سوی محبوبمان می‌رویم و با صدای بلند در پیش خانه‌اش فریاد می‌زنیم.
باشد که یک نفس نظری سوی ما کند
دزدیده آن نفس به رخ او نظر کنیم
هوش مصنوعی: شاید یک لحظه نگاهی به سمت ما کند و ما در آن لحظه به زیبایی‌اش نگاه کنیم.
آن لحظه از عراقی، باشد که وارهیم
گر زو رها شویم، سخن مختصر کنیم
هوش مصنوعی: در آن لحظه، اگر از عراقی جدا شویم و رها شویم، به گفتگوهای کوتاه و مختصر روی می‌آوریم.