غزل شمارهٔ ۱۹۳
من که هر لحظه زار میگریم
از غم روزگار میگریم
دلبری بود در کنار مرا
کرد از من کنار، میگریم
از غم غمگسار مینالم
وز فراق نگار میگریم
دوش با شمع گفتم از سر سوز
که: من از عشق یار میگریم
ماتم بخت خویش میدارم
زان چنین سوکوار میگریم
با چنین خنده گریهٔ تو ز چیست؟
کز تو بس دل فگار میگریم
داشتم، گفت: دلبری شیرین
زو شدم دور، زار میگریم
چون عراقی حدیث او بشنید
زارتر من ز پار میگریم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من که هر لحظه زار میگریم
از غم روزگار میگریم
هوش مصنوعی: من همیشه به خاطر غم و اندوه زندگیام اشک میریزم.
دلبری بود در کنار مرا
کرد از من کنار، میگریم
هوش مصنوعی: در کناری من، دلبری حضور داشت که با رفتارش باعث شد من از او فاصله بگیرم و این امر باعث شده تا به گریه بیفتم.
از غم غمگسار مینالم
وز فراق نگار میگریم
هوش مصنوعی: از شوق عشق محبوبم دلم پر از اندوه است و به خاطر دوری او، اشک میریزم.
دوش با شمع گفتم از سر سوز
که: من از عشق یار میگریم
هوش مصنوعی: دیشب با شمع صحبت کردم و از شدت غم گفتم که به خاطر عشق محبوبم اشک میریزم.
ماتم بخت خویش میدارم
زان چنین سوکوار میگریم
هوش مصنوعی: من به خاطر بدی بخت خودم در عزا و اندوه هستم و از این حالتی ناراحت و غمگین میگریم.
با چنین خنده گریهٔ تو ز چیست؟
کز تو بس دل فگار میگریم
هوش مصنوعی: با چنین خندهای که تو داری، علت گریهام چیست؟ که من به خاطر تو خیلی ناراحت و دلزدهام.
داشتم، گفت: دلبری شیرین
زو شدم دور، زار میگریم
هوش مصنوعی: در حالتی که عشق شیرینی را میپرستم، به خاطر دوریاش دلم بسیار رنج دارد و به شدت میگریم.
چون عراقی حدیث او بشنید
زارتر من ز پار میگریم
هوش مصنوعی: زمانی که عراقی سخنان او را شنید، من بیشتر از زمانی که از شراب میگریستم، اشک ریختم.

عراقی