غزل شمارهٔ ۱۹۲
ما، کانده تو نیاز داریم
دست از تو چگونه باز داریم؟
شادان به غم تو چون نباشیم؟
کز سوز غم تو ساز داریم
با سوز تو از چه رو نسازیم؟
چون لطف تو چاره ساز داریم
تیمار تو گرچه جان بکاهد
از جانش، چو جان، نیاز داریم
سر بر قدمت نهیم روزی
چون همت سرفراز داریم
جانبازی ما عجب نباشد
چون ما دل عشقباز داریم
گر جان برود، چه باک ما را؟
جانا، چو تو دلنواز داریم
دریاب، کز آتش فراقت
اندیشهٔ جانگداز داریم
بنما، که در انتظار رویت
پیوسته دو چشم باز داریم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما، کانده تو نیاز داریم
دست از تو چگونه باز داریم؟
هوش مصنوعی: ما به تو نیاز داریم، پس چگونه میتوانیم از تو جدا شویم؟
شادان به غم تو چون نباشیم؟
کز سوز غم تو ساز داریم
چگونه میتوانم خوشحال نباشیم در حالی که از درد و غم توست که نظم زندگی را تحمل میکنیم
با سوز تو از چه رو نسازیم؟
چون لطف تو چاره ساز داریم
چرا با درد و سوز تو کنار نیاییم، در حالی که محبت و لطف تو ما را از هر سختی نجات میدهد؟
تیمار تو گرچه جان بکاهد
از جانش، چو جان، نیاز داریم
هوش مصنوعی: اگرچه عشق و محبت تو ممکن است جان را به زحمت بیندازد، اما برای ما به وجود تو بیش از هر چیزی نیاز است.
سر بر قدمت نهیم روزی
چون همت سرفراز داریم
ما روزی سرمان را به نشانه احترام بر قدمهای تو خواهیم نهاد، زیرا همت و عزت ما بلند است.
جانبازی ما عجب نباشد
چون ما دل عشقباز داریم
فدای عشق شدن ما, عجیب نیست، چون ما قلبمان را به عشق سپرده ایم.
گر جان برود، چه باک ما را؟
جانا، چو تو دلنواز داریم
هوش مصنوعی: اگر جانم هم برود، چه اهمیتی دارد؟ ای بهترین دوست، وقتی که تو را داریم و دل ما را شاد میکنی.
دریاب، کز آتش فراقت
اندیشهٔ جانگداز داریم
بدان که ما از درد جداییات، افکاری سوزان و جانسوز داریم.
بنما، که در انتظار رویت
پیوسته دو چشم باز داریم
هوش مصنوعی: ما همیشه با چشمهای باز در انتظار دیدن رویت هستیم.

عراقی