گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۰

ساقی، چو نمی‌دهی شرابم
خونابه بده بجای آبم
خون شد جگرم، شراب در ده
تا کی دهی از جگر کبابم؟
دردی غمم مده، که من خود
از درد فراق تو خرابم
از تابش می دلم برافروز
تا روی دل از جهان بتابم
در کیسهٔ من چو نیست نقدی
دانم ندهی شراب نابم
چون خاک در توام ، کرم کن
یاد آر به جرعه‌ای شرابم
می ده، که ز هستی عراقی
یک باره مگر خلاص یابم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی، چو نمی‌دهی شرابم
خونابه بده بجای آبم
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگر نمی‌توانی شراب به من بدهی، لااقل بجای آب، خونم را به من بده.
خون شد جگرم، شراب در ده
تا کی دهی از جگر کبابم؟
هوش مصنوعی: دل من به شدت رنج می‌کشد و حال من خوب نیست، تا کی می‌خواهی بگذاری که این درد عمیق من بیشتر شود؟
دردی غمم مده، که من خود
از درد فراق تو خرابم
هوش مصنوعی: دردی به من نده، چون خودم به خاطر دوری تو در حال و روز بدی هستم.
از تابش می دلم برافروز
تا روی دل از جهان بتابم
هوش مصنوعی: نور عشق و احساساتم را به من ببخش تا بتوانم به روشنی از دنیا فراتر بروم و بر دل خود بتابم.
در کیسهٔ من چو نیست نقدی
دانم ندهی شراب نابم
هوش مصنوعی: وقتی در کیف من پولی برای خرید شراب عالی وجود ندارد، می‌دانم که تو هم چیزی به من نخواهی داد.
چون خاک در توام ، کرم کن
یاد آر به جرعه‌ای شرابم
هوش مصنوعی: من مانند خاک به وجود تو وابسته‌ام، لطفاً با یک جرعه شراب مرا به یاد بیاور.
می ده، که ز هستی عراقی
یک باره مگر خلاص یابم
هوش مصنوعی: بده شراب، شاید یک بار از این دنیای مادی رهایی یابم.