گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۷

باز در دام بلا افتاده‌ام
باز در چنگ عنا افتاده‌ام
این همه غم زان سوی من رو نهاد
کز رخ دلبر جدا افتاده‌ام
یاد ناورد آن نگار بی‌وفا
از من بیچاره، تا افتاده‌ام
دست من نگرفت روزی از کرم
تا ز دست او ز پا افتاده‌ام
ننگ می‌دارد ز درویشی من
چون کنم؟ چون بینوا افتاده‌ام
بر درش گر مفلسان را بار نیست
پس من مسکین چرا افتاده‌ام؟
هم نیم نومید از درگاه او
گرچه درویش و گدا افتاده‌ام
عاقبت نیکو شود کارم، چو من
بر سر کوی رجا افتاده‌ام
هان! عراقی، غم مخور، کز بهر تو
بر در لطف خدا افتاده‌ام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز در دام بلا افتاده‌ام
باز در چنگ عنا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: من دوباره در مشکلات گرفتار شدم و دوباره در تله‌ی سختی‌های زندگی افتاده‌ام.
این همه غم زان سوی من رو نهاد
کز رخ دلبر جدا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: این همه ناراحتی از این است که من از چهره محبوبم دور مانده‌ام.
یاد ناورد آن نگار بی‌وفا
از من بیچاره، تا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: به یاد نیاور آن معشوق بی‌وفا را، که من بیچاره اکنون در حال افطار و شکست هستم.
دست من نگرفت روزی از کرم
تا ز دست او ز پا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: روزی به خاطر مهربانی‌های او، دست من را نگرفت و حالا به خاطر او، از پا افتاده‌ام.
ننگ می‌دارد ز درویشی من
چون کنم؟ چون بینوا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: من از درویشی خود خجالت می‌کشم، چه کار کنم؟ وقتی که در این وضعیت تنگدستی قرار گرفته‌ام.
بر درش گر مفلسان را بار نیست
پس من مسکین چرا افتاده‌ام؟
هوش مصنوعی: اگر درِ او جایی برای نیازمندان نیست، پس چرا من که فقیر هستم، در آنجا افتاده‌ام؟
هم نیم نومید از درگاه او
گرچه درویش و گدا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: هرچند در جایگاه درویش و گدا قرار دارم و به درگاه او آمده‌ام، از او ناامید نیستم.
عاقبت نیکو شود کارم، چو من
بر سر کوی رجا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: در نهایت، کارهایم به خوبی پیش خواهد رفت، چون در جایی هستم که امیدوارم.
هان! عراقی، غم مخور، کز بهر تو
بر در لطف خدا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: ای عراقی، نگران نباش! به خاطر تو، به درگاه خداوند رحمت و نعمت افتاده‌ام.