غزل شمارهٔ ۱۵۶
از دل و جان عاشق زار توام
کشتهٔ اندوه و تیمار توام
آشتی کن بامن، آزرمم بدار،
من نه مرد جنگ و آزار توام
گر گناهی کردهام بر من مگیر
عفو کن، من خود گرفتار توام
شاید ار یکدم غم کارم خوری
چون که من پیوسته غمخوار توام
حال من میپرس گه گاهی به لطف
چون که من رنجور و بیمار توام
چون عراقی نیستم فارغ ز تو
روز و شب جویای دیدار توام
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از دل و جان عاشق زار توام
کشتهٔ اندوه و تیمار توام
هوش مصنوعی: من با تمام وجود و از عمق قلبم به عشق تو گرفتارم و به خاطر غم و درد تو جانم به لب رسیده است.
آشتی کن بامن، آزرمم بدار،
من نه مرد جنگ و آزار توام
هوش مصنوعی: با من آشتی کن و مرا نزد خودت محترم بدار، زیرا من فردی نیستم که بخواهم با تو درگیر شوم یا به تو آسیب بزنم.
گر گناهی کردهام بر من مگیر
عفو کن، من خود گرفتار توام
هوش مصنوعی: اگر مرتکب اشتباهی شدهام، از من نگذران و بخشش کن، چون من خود در دام عشق تو گرفتارم.
شاید ار یکدم غم کارم خوری
چون که من پیوسته غمخوار توام
هوش مصنوعی: شاید اگر لحظهای غم من را درنظر بگیری، چون من همیشه نگران حال تو هستم.
حال من میپرس گه گاهی به لطف
چون که من رنجور و بیمار توام
هوش مصنوعی: حال من را گاهی بپرس، لطفاً؛ زیرا به دلیل رنج و بیماری، در شرایط سختی قرار دارم.
چون عراقی نیستم فارغ ز تو
روز و شب جویای دیدار توام
هوش مصنوعی: از آنجایی که من عراقی نیستم، در تمام روز و شب بیوقفه به دنبال دیدارت هستم.

عراقی