گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۵

حبذا عشق و حبذا عشاق
حبذا ذکر دوست را عشاق
حبذا آن زمان که پردهٔ عشق
بیخود از سر کنند با عشاق
نبرند از وفا طمع هرگز
نگریزند از جفا عشاق
خوش بلایی است عشق از آن دارند
دل و جان را درین بلا عشاق
آفتاب جمال او دیدند
نور دادند از آن ضیا عشاق
داده‌اند اندرین هوس جان‌ها
چون سکندر در آن هوا عشاق
بگشادند در سرای وجود
دری از عالم صفا عشاق
ای عراقی، چو تو نمی‌دانند
این چنین درد را دوا عشاق

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حبذا عشق و حبذا عشاق
حبذا ذکر دوست را عشاق
هوش مصنوعی: عشق بسیار زیباست و عاشقان هم بسیار ارزشمندند، یاد دوست نیز برای عاشقان بسیار خوشایند است.
حبذا آن زمان که پردهٔ عشق
بیخود از سر کنند با عشاق
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن زمانی که عاشقان بی‌خود و دیوانه، پردهٔ عشق را کنار بزنند و به آزادی و شوق اقدام کنند.
نبرند از وفا طمع هرگز
نگریزند از جفا عشاق
هوش مصنوعی: عاشقان هرگز از وفا ناامید نمی‌شوند و از بی‌وفایی دوری نمی‌کنند.
خوش بلایی است عشق از آن دارند
دل و جان را درین بلا عشاق
هوش مصنوعی: عشق یک نعمت با ارزش و زیباست که دل و جان را به این حال و دلتنگی می‌کشاند و عاشقان از این حال خوشحال هستند.
آفتاب جمال او دیدند
نور دادند از آن ضیا عشاق
هوش مصنوعی: زیبایی او مثل آفتاب درخشان است و عشاق از آن نور و روشنایی بهره‌مند می‌شوند.
داده‌اند اندرین هوس جان‌ها
چون سکندر در آن هوا عشاق
هوش مصنوعی: در این فضا و جوی که ایجاد شده، جان‌ها همچون سکندر در تمایلات و آرزوها غرق شده‌اند و عشق را به شدت تجربه می‌کنند.
بگشادند در سرای وجود
دری از عالم صفا عشاق
هوش مصنوعی: در دنیای وجود، دری از عالم پاکی و صفا برای عاشقان گشوده شده است.
ای عراقی، چو تو نمی‌دانند
این چنین درد را دوا عشاق
هوش مصنوعی: ای عراقی، دیگران نمی‌دانند که چطور می‌توان درد عاشقان را درمان کرد.