غزل شمارهٔ ۱۲
عراقی بار دیگر توبه بشکست
ز جام عشق شد شیدا و سرمست
پریشان سر زلف بتان شد
خراب چشم خوبان است پیوست
چه خوش باشد خرابی در خرابات
گرفته زلف یار و رفته از دست
ز سودای پریرویان عجب نیست
اگر دیوانهای زنجیر بگسست
به گرد زلف مهرویان همی گشت
چو ماهی ناگهان افتاد در شست
به پیران سر، دل و دین داد بر باد
ز خود فارغ شد و از جمله وارست
سحرگه از سر سجاده برخاست
به بوی جرعهای زنار بربست
ز بند نام و ننگ آنگه شد آزاد
که دل را در سر زلف بتان بست
بیفشاند آستین بر هردو عالم
قلندروار در میخانه بنشست
لب ساقی صلای بوسه در داد
عراقی توبهٔ سیساله بشکست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عراقی بار دیگر توبه بشکست
ز جام عشق شد شیدا و سرمست
هوش مصنوعی: عراقی دوباره از توبه خود برگشت و با نوشیدن جام عشق، دیوانه و شاداب شد.
پریشان سر زلف بتان شد
خراب چشم خوبان است پیوست
هوش مصنوعی: قصه دل از پریشانی موهای معشوقان میگوید و زیبایی چشمهای آنان را به هم مرتبط میکند، به گونهای که تشابه بین زیباییهای ظاهری و دردهای عاشقانه را نشان میدهد. در اینجا، غم و زیبایی به هم تنیده شدهاند و احساسات در هم آمیختهاند.
چه خوش باشد خرابی در خرابات
گرفته زلف یار و رفته از دست
هوش مصنوعی: در مکانی که پر از خرابی است، هیچ چیز بهتر از آن نیست که زلف یار در آنجا باشد و ما از آن لذت ببریم و از دست رفتهها غمگین نباشیم.
ز سودای پریرویان عجب نیست
اگر دیوانهای زنجیر بگسست
هوش مصنوعی: از عشق و زیباییهای پریچهرهها جای تعجب نیست که کسی دیوانهوار دست از بند و زنجیر خود بردارد.
به گرد زلف مهرویان همی گشت
چو ماهی ناگهان افتاد در شست
هوش مصنوعی: در اطراف زلفهای زیبای معشوق، مانند ماهی در آب میچرخید، که ناگهان در دستش افتاد.
به پیران سر، دل و دین داد بر باد
ز خود فارغ شد و از جمله وارست
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که فردی از تعلقات دنیا و از وابستگی به چیزهایی که قبلاً برایش مهم بودند، رها شده و به نوعی آزادی دست یافته است. او از پیری و دانایی دیگران، دل و اعتقاد خود را به باد داده و از خود غافل شده است، به طوری که دیگر نگران وضعیت خود و مسائل دنیوی نیست.
سحرگه از سر سجاده برخاست
به بوی جرعهای زنار بربست
هوش مصنوعی: صبح زود از سجادهاش برخاست و با بوی عطری خوش، زنجیری را به دور کمرش بست.
ز بند نام و ننگ آنگه شد آزاد
که دل را در سر زلف بتان بست
هوش مصنوعی: آنگاه که انسان از قید و بند مشهور شدن و در نظر دیگران رها میشود، که دلش را به زیباییهای دلبرانه سپرد.
بیفشاند آستین بر هردو عالم
قلندروار در میخانه بنشست
هوش مصنوعی: آستین خود را بر دو عالم میزند و مانند یک قلندر در میخانه نشسته است.
لب ساقی صلای بوسه در داد
عراقی توبهٔ سیساله بشکست
هوش مصنوعی: لب ساقی، ندا و دعوتی به بوسه سر داد و این باعث شد که عراقی، پس از سی سال از توبهاش دست بکشد و بازگردد.
حاشیه ها
1387/05/05 21:08
نیما
در بیت نهم مصراع دوم فکر میکنم اشتباه تایپی وجود دارد. قلندوار بجای قلندروار نوشته شده است.
"قلندروار" در میخانه بنشست
---
پاسخ: با تشکر از شما، تصحیح شد.
1387/10/15 02:01
کمال
با سلام و عرض ارادت خدمت شما دوست فرزانه و محترم
آیا شما منظور عراقی را از این بیت می دانید چیست
عراقی بار دیگر توبه بشکست
عراقی توبه سی ساله بشکست
با سپاس فراوان
کمال پاریس ژانویه 2008
1393/05/05 14:08
فروغ
با سلام
بیت 5 مصرع 2، افتاد به اشتباه افتد نوشته شده است.
1395/01/19 08:04
میر ذبیح الله تاتار
سلام وادب
اگرمصرع دوم بیت 5 اصلاح شود بجای افتد افتاد بیاد خیلی خوب میشود