گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۸

ای باد صبا، به کوی آن یار
گر بر گذری ز بنده یاد آر
ور هیچ مجال گفت یابی
پیغام من شکسته بگزار
با یار بگوی کان شکسته
این خسته جگر، غریب و غم‌خوار
چون از تو ندید چارهٔ خویش
بیچاره بماند بی‌تو ناچار
خورشید رخت ندید روزی
بی‌نور بماند در شب تار
نی این شب تیره دید روشن
نی خفته عدو، نه بخت بیدار
می‌کرد شبی به روز کاخر
روزی بشود که به شود کار
کارش چو به جان رسید می‌گفت:
کای کرده به تیغ هجرم افگار
ای کرده به کام دشمنانم
با یار چنین، چنین کند یار؟
آخر نظری به حال من کن
بنگر که: چگونه بی‌توام زار؟
یک بارگیم مکن فراموش
یاد آر ز من شکسته، یاد آر
مآزار ز من، که هیچ هیچم
از هیچ، کسی نگیرد آزار
من نیک بدم، تو نیکویی کن
ای نیک، بدم، به نیک بردار
بگذار که بگذرم به کویت
یکدم ز سگان کویم انگار
بگذاشتم این حدیث، کز من
دارند سگان کوی تو عار
پندار که مشت خاک باشم
زیر قدم سگ درت خوار
القصه به جانم از عراقی
مگذار، کزو نماند آثار
بالجمله تو باشی و تو گویی
او کم کند از میانه گفتار

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای باد صبا، به کوی آن یار
گر بر گذری ز بنده یاد آر
هوش مصنوعی: ای باد صبا، اگر به سمت آن محبوب می‌روی، لطفاً به یاد منِ بنده هم باش.
ور هیچ مجال گفت یابی
پیغام من شکسته بگزار
هوش مصنوعی: اگر فرصتی برای گفتن پیام من پیدا نکردی، آن را شکسته و رها کن.
با یار بگوی کان شکسته
این خسته جگر، غریب و غم‌خوار
هوش مصنوعی: با یار صحبت کن که دلشکسته‌ام، دلی غریب و پر از غم دارم.
چون از تو ندید چارهٔ خویش
بیچاره بماند بی‌تو ناچار
هوش مصنوعی: زمانی که او نتوانست راه حلی برای مشکلاتش پیدا کند، بدون تو ناامید و سرگردان ماند.
خورشید رخت ندید روزی
بی‌نور بماند در شب تار
هوش مصنوعی: اگر روزی خورشید را نبیند، به آن دلیل، در شب تاریک تنها و بی‌نور خواهد ماند.
نی این شب تیره دید روشن
نی خفته عدو، نه بخت بیدار
هوش مصنوعی: این شب تاریک را نمی‌توان با روشنایی دید، نه دشمن بیدار است و نه بخت به ما یاری می‌رساند.
می‌کرد شبی به روز کاخر
روزی بشود که به شود کار
هوش مصنوعی: شبی را می‌گذراند تا سرانجام روزی فرارسد که کارها انجام شود.
کارش چو به جان رسید می‌گفت:
کای کرده به تیغ هجرم افگار
هوش مصنوعی: وقتی کارش به نهایت نزدیک شد، می‌گفت: ای کسی که با دلتنگی جدایی، زندگی‌ام را تلخ کرده‌ای.
ای کرده به کام دشمنانم
با یار چنین، چنین کند یار؟
هوش مصنوعی: ای کسی که به خواسته دشمنانم عمل کردی، آیا یارم هم با من چنین رفتار خواهد کرد؟
آخر نظری به حال من کن
بنگر که: چگونه بی‌توام زار؟
هوش مصنوعی: لطفاً نگاهی به حال من بینداز، ببین که چگونه بدون تو به شدت ناراحت و رنج کشیده‌ام.
یک بارگیم مکن فراموش
یاد آر ز من شکسته، یاد آر
هوش مصنوعی: یک بار دیگر مرا فراموش نکن، به یاد آور که من چه حالتی دارم و به یاد بیاور از من که زخمی و شکسته‌ام.
مآزار ز من، که هیچ هیچم
از هیچ، کسی نگیرد آزار
هوش مصنوعی: آزار و زجری از سوی من به کسی نمی‌رسد، زیرا من هیچ چیز از هیچ ندارم که باعث آزار کسی بشوم.
من نیک بدم، تو نیکویی کن
ای نیک، بدم، به نیک بردار
هوش مصنوعی: اگر من آدم خوبی نیستم، تو که آدم خوبی هستی می‌توانی خوبی‌های خودت را به من منتقل کنی و به من کمک کنی تا بهتر شوم.
بگذار که بگذرم به کویت
یکدم ز سگان کویم انگار
هوش مصنوعی: اجازه بده که برای یک لحظه به کوی تو بگذرم، حتی اگر به نظر برسد که در کنار سگ‌های آنجا قرار دارم.
بگذاشتم این حدیث، کز من
دارند سگان کوی تو عار
هوش مصنوعی: من این حرف را کنار گذاشتم، زیرا سگان کوی تو از من شرم دارند.
پندار که مشت خاک باشم
زیر قدم سگ درت خوار
هوش مصنوعی: تصور کن که من مانند توده‌ای خاک هستم که زیر پای سگ تو قرار دارد و هیچ ارزشی ندارم.
القصه به جانم از عراقی
مگذار، کزو نماند آثار
هوش مصنوعی: در هر صورت، از عراقی به جانم آسیب نزن، چرا که از او هیچ نشانی باقی نخواهد ماند.
بالجمله تو باشی و تو گویی
او کم کند از میانه گفتار
هوش مصنوعی: به طور کلی، اگر تو باشی و بر اساس صحبت‌های تو، او از وسط حرفش کم کند،...

حاشیه ها

1395/08/12 23:11
متین

خیلی ساده و روان، زیباترین مصرع هم: «با یار بگوی کان شکسته
این خسته جگر، غریب و غم‌خوار» بود
اصلاً سر آدم از برای ترحم کج میشه :)

1400/10/05 14:01
رضا از کرمان

سلام

 در بیت 12 مزار به چه معنی بکار برده شده است  اگر مگزار  است که بااین معنا بجای( ز) باید( ذ )استفاده شود  وبه برداشت حقیر شاید مگریز  منظور بوده دوستان گرامی اگر معنی این بیت را مرقوم فرمایند بر بنده منت گذاشته اند .

 شاد وخرم باشید 

1400/10/05 15:01
همیرضا

کلمهٔ اصلی «مآزار» بوده، «مآزار ز من» یعنی از من آزرده نشو.

1400/10/07 01:01
رضا از کرمان

سلام

متشکرم از توجه شما

شاد وخرم باشید