غزل شمارهٔ ۱۱۲
زان پیش که دل ز جان برآید
جان از تن ناتوان برآید
بنمای جمال، تا دهم جان
کان سود بر این زیان برآید
ای کاش به جان برآمدی کار
این کار کجا به جان برآید؟
کارم نه چنان فتاد مشکل
کان بیتو به این و آن برآید
هم از در تو گشایدم کار
کامم همه زان دهان برآید
بر درگهت آمدم به کاری
کان بر تو به رایگان برآید
نایافته جانم از تو بویی
مگذار که ناگهان برآید
بنواز به لطف جانم، آن دم
کز کالبدم روان برآید
کام دل خستهٔ عراقی
از لطف تو بیگمان برآید
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زان پیش که دل ز جان برآید
جان از تن ناتوان برآید
هوش مصنوعی: قبل از آنکه دل از جان جدا شود، جان از بدن ضعیف خارج میشود.
بنمای جمال، تا دهم جان
کان سود بر این زیان برآید
هوش مصنوعی: خودت را نشان بده، زیرا اگر تو را ببینم، جانم را میدهم تا از این زیان رهایی یابم و سودی به دست آورم.
ای کاش به جان برآمدی کار
این کار کجا به جان برآید؟
هوش مصنوعی: ای کاش که این کار به گونهای بود که به جان من آسیب نرساند، زیرا این کار هیچگاه به جان من نمیرسد.
کارم نه چنان فتاد مشکل
کان بیتو به این و آن برآید
هوش مصنوعی: کار من به قدری سخت و دشوار نیست که بتوانم بدون تو به دیگران روی آورم.
هم از در تو گشایدم کار
کامم همه زان دهان برآید
هوش مصنوعی: از در تو وارد شدم و تمام آرزوهایم از آن دهان تو نشأت میگیرد.
بر درگهت آمدم به کاری
کان بر تو به رایگان برآید
هوش مصنوعی: به درگاه تو آمدهام تا کاری انجام دهم که برای تو رایگان و بدون زحمت باشد.
نایافته جانم از تو بویی
مگذار که ناگهان برآید
هوش مصنوعی: نکند بوی تو از جانم دور شود، که ناگهان و به یکباره یاد تو به سراغم میآید.
بنواز به لطف جانم، آن دم
کز کالبدم روان برآید
هوش مصنوعی: مرا با مهربانی نوازش کن، زمانی که روح از بدنم جدا شود.
کام دل خستهٔ عراقی
از لطف تو بیگمان برآید
هوش مصنوعی: دل خسته و ناراحت عراقی بیتردید از محبت و لطف تو پر خواهد شد.