غزل شمارهٔ ۱۱۱
مرا، گرچه ز غم جان میبرآید
غم عشقت ز جانم خوشتر آید
درین تیمار گر یک دم غم تو
نپرسد حال من، جانم برآید
مرا شادی گهی باشد درین غم
که اندوه توام از در در آید
مرا یک ذره اندوه تو خوشتر
که یک عالم پر از سیم و زر آید
اگرچه هر کسی از غم گریزد
مرا چون جان ، غم تو درخور آید
مرا در سینه تاب انده تو
بسی خوشتر ز آب کوثر آید
چو سر در پای اندوه تو افکند
عراقی در دو عالم بر سر آید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا، گرچه ز غم جان میبرآید
غم عشقت ز جانم خوشتر آید
هوش مصنوعی: هرچند که غم و اندوه باعث میشود جانم به لب برسد، اما غم عشق تو برایم دلپذیرتر از همهی اینهاست.
درین تیمار گر یک دم غم تو
نپرسد حال من، جانم برآید
هوش مصنوعی: اگر در این درد و بیماری، حتی برای یک لحظه هم کسی از حال من نپرسد، جانم به لب میرسد.
مرا شادی گهی باشد درین غم
که اندوه توام از در در آید
هوش مصنوعی: گاهی اوقات در دل این غم و اندوه، شادیای برای من پیدا میشود که از نگرانیها و غمهای تو به سوی من میآید.
مرا یک ذره اندوه تو خوشتر
که یک عالم پر از سیم و زر آید
هوش مصنوعی: اندوهی که به خاطر تو در دل دارم برایم از تمام ثروت و زر و زیورهای دنیا ارزشمندتر است.
اگرچه هر کسی از غم گریزد
مرا چون جان ، غم تو درخور آید
هوش مصنوعی: هرچند همه از غم و مشکلات فراریاند، اما غم تو برای من به اندازه جانم ارزشمند و مهم است.
مرا در سینه تاب انده تو
بسی خوشتر ز آب کوثر آید
هوش مصنوعی: احساس غم و اندوه تو در دل من، برایم بسیار شیرینتر از آب کوثر است.
چو سر در پای اندوه تو افکند
عراقی در دو عالم بر سر آید
هوش مصنوعی: وقتی که سر بر زمین اندوه تو بگذارم، در دو جهان بر سر تو میآید.