گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۷

ای خوشا دل کاندر او از عشق تو جانی بود
شادمان جانی که او را چون تو جانانی بود
خرم آن خانه که باشد چون تو مهمانی در او
مقبل آن کشور که او را چون تو سلطانی بود
زنده چون باشد دلی کز عشق تو بویی نیافت؟
کی بمیرد عاشقی کو را چو تو جانی بود؟
هر که رویت دید و دل را در سر زلفت نبست
در حقیقت آدمی نبود که حیوانی بود
در همه عمر ار برآرم بی غم تو یک نفس
زان نفس بر جان من هر لحظه تاوانی بود
آفتاب روی تو گر بر جهان تابد دمی
در جهان هر ذره‌ای خورشید تابانی بود
در همه عالم ندیدم جز جمال روی تو
گر کسی دعوی کند کو دید، بهتانی بود
گنج حسنی و نپندارم که گنجی در جهان
و آنچنان گنجی عجب در کنج ویرانی بود
آتش رخسار خوبت گر بسوزاند مرا
اندر آن آتش مرا هر سو گلستانی بود
روزی آخر از وصال تو به کام دل رسم
این شب هجر تو را گر هیچ پایانی بود
عاشقان را جز سر زلف تو دست‌آویز نیست
چه خلاص آن را که دست‌آویز ثعبانی بود؟
چون عراقی در غزل یاد لب تو می‌کند
هر نفس کز جان برآرد شکر افشانی بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خوشا دل کاندر او از عشق تو جانی بود
شادمان جانی که او را چون تو جانانی بود
هوش مصنوعی: خوش به حال دلی که به خاطر عشق تو جانش شاد و سرزنده است، دلی که تو را به عنوان جانش می‌شناسد و به خاطر تو زنده است.
خرم آن خانه که باشد چون تو مهمانی در او
مقبل آن کشور که او را چون تو سلطانی بود
هوش مصنوعی: خانه‌ای که چون تو مهمان در آن باشد، خوشبخت و شاداب است. در آن کشور که کسی مانند تو سلطنت کند، همواره سرشار از برکت و شادی خواهد بود.
زنده چون باشد دلی کز عشق تو بویی نیافت؟
کی بمیرد عاشقی کو را چو تو جانی بود؟
هوش مصنوعی: دل زنده‌ای که از عشق تو هیچ بویی نبرد، چگونه می‌تواند زنده بماند؟ عاشقی که وجودش به خاطر توست، چگونه می‌تواند بمیرد؟
هر که رویت دید و دل را در سر زلفت نبست
در حقیقت آدمی نبود که حیوانی بود
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی تو را ببیند و دلش را به زلف‌های تو نسپرد، در واقع آدمی نیست و بیشتر شبیه یک حیوان است.
در همه عمر ار برآرم بی غم تو یک نفس
زان نفس بر جان من هر لحظه تاوانی بود
هوش مصنوعی: در تمام عمرم، اگر بتوانم حتی یک لحظه بدون غم تو زندگی کنم، از همان لحظه برای جانم عواقبی خواهد داشت که هر لحظه باید بپردازم.
آفتاب روی تو گر بر جهان تابد دمی
در جهان هر ذره‌ای خورشید تابانی بود
هوش مصنوعی: اگر چهره‌ات یک لحظه به دنیا بتابد، در آن صورت هر بخشی از جهان به مانند خورشیدی درخشان خواهد بود.
در همه عالم ندیدم جز جمال روی تو
گر کسی دعوی کند کو دید، بهتانی بود
هوش مصنوعی: در تمام دنیا هیچ چیزی را ندیدم که به اندازه زیبایی چهره تو جذاب باشد. اگر کسی ادعا کند که چنین زیبایی را دیده، مطمئناً دروغ می‌گوید.
گنج حسنی و نپندارم که گنجی در جهان
و آنچنان گنجی عجب در کنج ویرانی بود
هوش مصنوعی: حسینت را گنجی عظیم می‌دانم و نمی‌گویم که گنجی در دنیا وجود دارد، بلکه این گنج شگفت‌انگیز در دل ویرانی‌ها نهفته است.
آتش رخسار خوبت گر بسوزاند مرا
اندر آن آتش مرا هر سو گلستانی بود
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو مرا بسوزاند، در آن آتش، در هر گوشه‌ام گلستانی وجود دارد.
روزی آخر از وصال تو به کام دل رسم
این شب هجر تو را گر هیچ پایانی بود
هوش مصنوعی: روزی خواهد آمد که از نزدیکت به دلخواه خود برسم. این شب جدایی تو را اگرچه پایانی باشد، تحمل می‌کنم.
عاشقان را جز سر زلف تو دست‌آویز نیست
چه خلاص آن را که دست‌آویز ثعبانی بود؟
هوش مصنوعی: عاشقان فقط به زیبایی‌های تو توجه دارند و چیزی جز آن برایشان مهم نیست. چه فایده‌ای دارد اگر دست‌آویز آنها، موجودی خطرناک و شگفت‌انگیز باشد؟
چون عراقی در غزل یاد لب تو می‌کند
هر نفس کز جان برآرد شکر افشانی بود
هوش مصنوعی: عراقی هر بار که درباره لب تو صحبت می‌کند، به نوعی شکرگزاری از طرف جانش انجام می‌دهد.

حاشیه ها

1391/06/31 18:08
زینب

مصرع دوم بیت اول شادمان جانی صحیح است
مصرع اول بیت سوم به نظر می رسد زنده چون نبود صحیح است

1392/03/05 11:06
عزیزاله شاکر

شادمانی به شادمان وچونباشد به چون باشد تغییر کند لطفا.

1398/01/14 00:04
Aliasqarqzd

بیت سوم مصرع اول بخاطر نگارش اشتباه غلط خوانده میشه:
زنده چُون باشد دلی کز عشق تو بویی نیافت