گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۰

اگر شکسته دلانت هزار جان دارند
به خدمت تو کمر بسته بر میان دارند
شدند حلقه به گوش تو را چو حلقه به گوش
چه خوش دلند که مثل تو دلستان دارند
کسان که وصل تو یک دم به نقد یافته‌اند
از ین طلب طرب و عیش جاودان دارند
چو بگذری به تعجب تو ماهروی به راه
چو ماه ماهرخان دست بر دهان دارند
خرد از آن ز ره زلف تو پناه گرفت
که چشم و ابروی تو تیر در کمان دارند
مجاهدان رهت تا عنایت تو بود
چه بیم و باک به عالم ازین و آن دارند؟
ز آب دیده و تاب دل است غمازی
وگرنه راز تو بیچارگان نهان دارند
غلام غمزهٔ بیمارتم که از هوسش
چه تندرستان خود را ناتوان دارند؟
اگر کسی به شکایت بود ز دلبر خویش
ز تو عراقی و دل شکر بی‌کران دارند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر شکسته دلانت هزار جان دارند
به خدمت تو کمر بسته بر میان دارند
هوش مصنوعی: اگر دل‌های شکسته‌تان هزار جان هم داشته باشد، به خاطر شما آماده‌اند و در خدمتتان کمر بسته‌اند.
شدند حلقه به گوش تو را چو حلقه به گوش
چه خوش دلند که مثل تو دلستان دارند
هوش مصنوعی: حلقه‌ها به دور گوش تو بیشتر به خاطر زیبایی‌ات هستند. آن‌ها خوشحالند که مثل تو دلربایی دارند.
کسان که وصل تو یک دم به نقد یافته‌اند
از ین طلب طرب و عیش جاودان دارند
هوش مصنوعی: افرادی که توانسته‌اند حتی برای لحظه‌ای به وصال تو دست یابند، از این تجربه شادکامی و لذت پایدار را به دست آورده‌اند.
چو بگذری به تعجب تو ماهروی به راه
چو ماه ماهرخان دست بر دهان دارند
هوش مصنوعی: وقتی به زیبایی کسی نگاه کنی، آن‌چنان شگفت‌زده‌ات می‌کند که مانند ماه، چشم‌هایت را بسته و دست روی دهان می‌گذاری از تعجب.
خرد از آن ز ره زلف تو پناه گرفت
که چشم و ابروی تو تیر در کمان دارند
هوش مصنوعی: حکمت و دانایی به خاطر زیبایی موهای تو به پناه آمد، زیرا که چشمان و ابروهای تو مانند تیرهایی در کمان هستند و می‌توانند به دل انسان اصابت کنند.
مجاهدان رهت تا عنایت تو بود
چه بیم و باک به عالم ازین و آن دارند؟
هوش مصنوعی: مجاهدان در راه تو تا وقتی که تو به آن‌ها لطف و توجه کنی، از هیچ چیزی در دنیا نمی‌ترسند و نگران نیستند.
ز آب دیده و تاب دل است غمازی
وگرنه راز تو بیچارگان نهان دارند
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که احساسات و دردهای انسان‌ها به راحتی آشکار می‌شود و در حقیقت، اگر دلی از معشوق رنج می‌برد، این رنج و غم بر دیگران نیز قابل مشاهده است. در واقع، در حالی که مردم ممکن است بخواهند رازها و احساسات خود را مخفی نگه دارند، اما آنچه درونشان می‌گذرد، به وضوح از طریق اشک‌ها و حالت قلبشان نمایان می‌شود.
غلام غمزهٔ بیمارتم که از هوسش
چه تندرستان خود را ناتوان دارند؟
هوش مصنوعی: من بندهٔ آن چشمان زیبا هستم و از شدت عشق به او، حتی تندرست‌ها هم به ضعف و ناتوانی دچار می‌شوند.
اگر کسی به شکایت بود ز دلبر خویش
ز تو عراقی و دل شکر بی‌کران دارند
هوش مصنوعی: اگر کسی از معشوق خود دلخور و ناراضی باشد، او همیشه دلش با محبت و شیرینی پر است.

حاشیه ها

1402/03/29 16:05
رضا از کرمان

سلام 

     درمصرع دوم ظاهراً اشکال وزن داره  بنظرم نمیشه (را ) و (نا )  ناتوان را پشت هم نمیشه خوند .اگه امکان داره یکی از دوستان زحمت خوانش این غزل را متقبل بشن.

     با سپاس فراوان