قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - ایضاله
طرب، ای دل، که نوبهار آمد
از صبا بوی زلف یار آمد
هان نظاره که گل جمال نمود
هین تماشا که نوبهار آمد
در رخ او جمال یار ببین
که گل از یار یادگار آمد
به تماشای باغ و بستان شو
که چمن خلد آشکار آمد
از صبا حال کوی یار بپرس
که سحرگاه از آن دیار آمد
بر در یار ما گذشت نسیم
زان گل افشان و مشکبار آمد
تا صبا زان چمن گل افشان شد
چون من از ضعف بیقرار آمد
دید چون عندلیب ضعف نسیم
به عیادت به مرغزار آمد
گل سوی فاخته اشارت کرد:
هین نوایی که وقت کار آمد
بلبل از شوق گل چنان نالید
که گل از وجد جان سپار آمد
های و هوی فتاد در گلزار
نالهٔ عاشقان زار آمد
گل مگر جلوه میکند در باغ؟
کز چمن نالهٔ هزار آمد
زرفشان میکند گل صد برگ
کش صبا دوش در کنار آمد
گل زرافشان اگر کند چه عجب؟
کز شمالش بسی یسار آمد
گل زر افشاند و ز ابر بر سر او
صد هزاران گهر نثار آمد
غنچه از بند او نشد آزاد
زان گرفتار زخم خار آمد
خار کز غنچه کیسهای بر دوخت
می زنندش که مایه دار آمد
نیست آزادهای مگر سوسن
که نه در بند کار و بار آمد
لاله را دل بسوخت بر نرگس
که نصیبش ز می خمار آمد
ابر بگریست بر گل، از پی آنک
زین جهان بر دلش غبار آمد
شد ز یاری جدا بنفشه مگر
که چنین وقت سوکوار آمد
جامهٔ سوک بر بنفشه برید
زان مگر لاله دلفگار آمد
نقش رنگ چمن ز لطف بهار
نقش دیبای پرنگار آمد
خوش بهاری است، لیک آن کس را
کز لب یار میگسار آمد
هان، عراقی، تو و نسیم بهار
کز صبا بوی زلف یار آمد
قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - فی مدح شیخ صدرالدین: دل تو را دوستتر ز جان داردقصیدهٔ شمارهٔ ۶ - در نعت رسول اکرم (ص): عاشقان چون بر در دل حلقهٔ سودا زنند
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
طرب، ای دل، که نوبهار آمد
از صبا بوی زلف یار آمد
هوش مصنوعی: ای دل، شاد باشید که بهار تازهای فرا رسیده و نسیم خوش بوئی از موهای معشوق به مشام میرسد.
هان نظاره که گل جمال نمود
هین تماشا که نوبهار آمد
هوش مصنوعی: بنگر که زیبایی جلوهگر شده است، اکنون تماشا کن که بهار تازه از راه رسیده.
در رخ او جمال یار ببین
که گل از یار یادگار آمد
هوش مصنوعی: در چهره او زیبایی معشوق را ببین که گل نشانهای از محبوب آمده است.
به تماشای باغ و بستان شو
که چمن خلد آشکار آمد
هوش مصنوعی: به محلهای زیبا و سرسبز سر بزن؛ زیرا بهشت اکنون به وضوح نمایان شده است.
از صبا حال کوی یار بپرس
که سحرگاه از آن دیار آمد
هوش مصنوعی: از نسیم صبحگاهی میخواهم بپرسم حال و احوال محل زندگی معشوق را، چرا که او در سحرگاه از آنجا به اینجا آمده است.
بر در یار ما گذشت نسیم
زان گل افشان و مشکبار آمد
هوش مصنوعی: نسیم ملایمی از طرف یار ما گذشت که عطر گلها و بوی مشک را به همراه داشت.
تا صبا زان چمن گل افشان شد
چون من از ضعف بیقرار آمد
هوش مصنوعی: وقتی نسیم بهاری از باغ عبور کرد و گلها را پراکنده کرد، من نیز به دلیل ضعف و بیقراریام ناپایدار و آشفته شدم.
دید چون عندلیب ضعف نسیم
به عیادت به مرغزار آمد
هوش مصنوعی: دیدن ضعف نسیم مانند حالت عندلیب، او را به سمت مرغزار کشاند تا به دیدار بیاید.
گل سوی فاخته اشارت کرد:
هین نوایی که وقت کار آمد
هوش مصنوعی: گل به فاخته اشاره کرد و گفت: حواست را جمع کن، زمانی برای کار و فعالیت فرارسیده است.
بلبل از شوق گل چنان نالید
که گل از وجد جان سپار آمد
هوش مصنوعی: بلبل به قدری از شادی و عشق به گل ناله کرد که گل به خاطر این شور و حال جانش را از دست داد.
های و هوی فتاد در گلزار
نالهٔ عاشقان زار آمد
هوش مصنوعی: در باغ، صدا و خروش برخاست؛ نالههای عاشقانی که به شدت رنج میبرند، به گوش میرسد.
گل مگر جلوه میکند در باغ؟
کز چمن نالهٔ هزار آمد
هوش مصنوعی: آیا گل فقط در باغ جلوهگر میشود؟ چرا که از چمن، صدای نالههای فراوانی به گوش میرسد.
زرفشان میکند گل صد برگ
کش صبا دوش در کنار آمد
هوش مصنوعی: نسیم بهاری که شب گذشته در کنار آمد، گل صدبرگ را به رقص درآورد و عطرش را پراکنده کرد.
گل زرافشان اگر کند چه عجب؟
کز شمالش بسی یسار آمد
هوش مصنوعی: اگر گل زرافشان (گل زیبای زرافشان) از شاخهاش بیفتد، چه چیز عجیبی است؟ چون از سمت شمال، بسیاری از پرندگان مهاجر آمدهاند.
گل زر افشاند و ز ابر بر سر او
صد هزاران گهر نثار آمد
هوش مصنوعی: گل زر میریزد و از آسمان بر روی او هزاران گوهر نثار میشود.
غنچه از بند او نشد آزاد
زان گرفتار زخم خار آمد
هوش مصنوعی: غنچه نتوانست از بند عشق رهایی یابد و به همین دلیل از زخم خار رنج میبرد.
خار کز غنچه کیسهای بر دوخت
می زنندش که مایه دار آمد
هوش مصنوعی: خاری که از غنچهای بیرون آمده است، کیسهای را به دوخت و بر روی آن میزنند تا بدانند درونش چه چیزی باارزش وجود دارد.
نیست آزادهای مگر سوسن
که نه در بند کار و بار آمد
هوش مصنوعی: هیچ فرد آزادهای وجود ندارد مگر سوسن که به کار و مشغلههای دنیوی گرفتار نشده باشد.
لاله را دل بسوخت بر نرگس
که نصیبش ز می خمار آمد
هوش مصنوعی: لاله به خاطر نرگس دلش سوخت، زیرا نصیب نرگس از خوشی و شراب تلخ بود.
ابر بگریست بر گل، از پی آنک
زین جهان بر دلش غبار آمد
هوش مصنوعی: ابر به خاطر اینکه بر دل گل غبار دنیا نشسته بود، اشک ریخت.
شد ز یاری جدا بنفشه مگر
که چنین وقت سوکوار آمد
هوش مصنوعی: گل بنفشه از یار خود جدا شد، مگر اینکه در زمانی خاص و غمانگیز به سراغش بیاید.
جامهٔ سوک بر بنفشه برید
زان مگر لاله دلفگار آمد
هوش مصنوعی: لباسی از غم بر گل بنفشه پوشاندند، آیا این سبب میشود که لالهای دلزده به وجود بیاید؟
نقش رنگ چمن ز لطف بهار
نقش دیبای پرنگار آمد
هوش مصنوعی: زیباییهای چمن با لطف بهار به شکل یک پارچهی زیبا و رنگارنگ نمایان شده است.
خوش بهاری است، لیک آن کس را
کز لب یار میگسار آمد
هوش مصنوعی: بهاری خوش و زیباست، اما کسی که از لب معشوقش شراب ننوشیده، او را نمیپسندم.
هان، عراقی، تو و نسیم بهار
کز صبا بوی زلف یار آمد
هوش مصنوعی: ای عراقی، تو و نسیم بهار در کنار هم هستید که از سمت پدیدهای به نام صبا، بویی از موهای یار به مشام میرسد.