گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - فی مدح شیخ صدرالدین

دل تو را دوست‌تر ز جان دارد
جان ز بهر تو در میان دارد
گر کند جان به تو نثار مرنج
چه کند؟ دسترس همان دارد
با غمت زان خوشم که جان مرا
غمت هر لحظه شادمان دارد
بر دلم بار هجر پیش منه
آخر این خسته نیز جان دارد
رخ ز مشتاق خود نهان چه کنی
آنچنان رخ کسی نهان دارد؟
بر رخ تو توان فشاندن جان
راستی را رخ تو آن دارد
با خیال لب تو دوش دلم
گفت: جان عزم آن جهان دارد
بوسه‌ای ده مرا، که نوش لبت
لذت عیش جاودان دارد
از سر خشم گفت چشم تو: دور
نه کسی بوسه رایگان دارد
خوش برآشفت زلف تو که: خموش
زندگانی تو را زیان دارد
کز شکر خواب دیده معذور است
در درون جان ناتوان دارد
مرهمی، پیش از آنکه از تو دلم
پیش صدر جهان فغان دارد
عرش بابی، که مهر همت او
برتر از عرش آشیان دارد
رهنمایی، که پرتو نورش
روشن اطراف کن فکان دارد
زان سوی کاینات صحرایی است
او در آن لامکان مکان دارد
سبق ام‌الکتاب می‌گیرد
لوح محفوظ خود روان دارد
شمه‌ای از نسیم اخلاقش
روضهٔ گلشن جنان دارد
ذره‌ای از فروغ انوارش
آفتاب شررفشان دارد
بوی خلق محمد آن بوید
که در آن روضه‌ای قران دارد
سرفراز آن کسی بود که چو چرخ
بر درش سر بر آستان دارد
خاک درگاه او کسی بوسد
کز فلک هفت نردبان دارد
پیش او مهر چون زمین بوسد
زیبد ار سر بر آسمان دارد
ریزه چینی است از سر خوانش
آسمان گرچه هفت خوان دارد
بسکه بر خوان او نواله ربود
در بغل زان دوتای نان دارد
چاشنی گیر او بود رضوان
قدسیان را چو میهمان دارد
گرد خاک درش نگردد دیو
زانکه جبریل آشیان دارد
بگریزد ز سایه‌اش شیطان
ز آنکه از نور سایبان دارد
نهراسد ز بیم گرگ عدو
رمه‌ای کو چو تو شبان دارد
بر سر آمد ز جمله عالمیان
بسکه او علم بی‌کران دارد
بر سر آید پسر ز اهل زمان
چو پدر صاحب‌الزمان دارد
فتح گردد ز فضل او آن در
کز جهان روی سوی آن دارد
منعما، ذکر شکر تو پیوست
خاطرم بر سر زبان دارد
لیک اظهار، شرط عاشق نیست
مگر از شوق دل، تپان دارد
زنده کردی شکسته را به سه بیت
کز دم عیسوی نشان دارد
حرز جان ساختم سه بیت تو را
که ز صد فتنه در امان دارد
خسته چون خواند نظم تو، ز طرب
پی بر فرق فرقدان دارد
گر کند فخر بر جهان، رسدش
که مربی مهربان دارد
خواستم تا جواب گویم، عقل
گفت: که طاقت و توان دارد؟
عاجز آید ز دست مدح و ثنات
هر که پا در ره بیان دارد
در مدح تو چون زنم؟ که ز غم
خاطرم قفل بر دهان دارد
باد از انوار تو جهان روشن
تا جهان نور ز اختران دارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل تو را دوست‌تر ز جان دارد
جان ز بهر تو در میان دارد
هوش مصنوعی: دل تو برای او عزیزتر از جان است و جانش را به خاطر تو در اختیار دارد.
گر کند جان به تو نثار مرنج
چه کند؟ دسترس همان دارد
هوش مصنوعی: اگر جانش را به تو تقدیم کند، نگران چه باشی؟ در دسترس او همین است.
با غمت زان خوشم که جان مرا
غمت هر لحظه شادمان دارد
هوش مصنوعی: غم تو برای من اینقدر شیرین است که هر لحظه با آن، جانم شاداب و خوشحال می‌شود.
بر دلم بار هجر پیش منه
آخر این خسته نیز جان دارد
هوش مصنوعی: دلم از دوری و جدایی بسیار آزار می‌بیند. اما در این حال و هوای خستگی، هنوز جان و زندگی در من باقی مانده است.
رخ ز مشتاق خود نهان چه کنی
آنچنان رخ کسی نهان دارد؟
هوش مصنوعی: چطور می‌توانی چهره‌ات را از کسی که دل به تو باخته پنهان کنی، در حالی که چهره‌ی کسی که واقعاً عاشق است هرگز پنهان نمی‌ماند؟
بر رخ تو توان فشاندن جان
راستی را رخ تو آن دارد
هوش مصنوعی: بر چهره تو می‌توان جان را نثار کرد، زیرا چهره تو چنین زیبایی دارد.
با خیال لب تو دوش دلم
گفت: جان عزم آن جهان دارد
هوش مصنوعی: با تصور لب تو، دلم به آرامی گفت که جانم تصمیم دارد به سوی آن دنیای دیگر حرکت کند.
بوسه‌ای ده مرا، که نوش لبت
لذت عیش جاودان دارد
هوش مصنوعی: مرا بوسه‌ای بده، زیرا بوسه‌ای از لبان تو لذت زندگی ابدی را به همراه دارد.
از سر خشم گفت چشم تو: دور
نه کسی بوسه رایگان دارد
هوش مصنوعی: چشم تو به خاطر خشم گفت که هیچ‌کس نمی‌تواند به راحتی و بدون دلیل بوسه بگیرد.
خوش برآشفت زلف تو که: خموش
زندگانی تو را زیان دارد
هوش مصنوعی: زیبایی و شگفتی زلف تو آنچنان است که اگر خاموش بمانی، زندگی‌ات به خطر می‌افتد.
کز شکر خواب دیده معذور است
در درون جان ناتوان دارد
هوش مصنوعی: چون خواب شیرینی دیده، ناتوانی او در درونش قابل بخشش است.
مرهمی، پیش از آنکه از تو دلم
پیش صدر جهان فغان دارد
هوش مصنوعی: دارویی برای دلم بیاور، قبل از آنکه از درد و رنج خود برای کل دنیا فریاد بزنم.
عرش بابی، که مهر همت او
برتر از عرش آشیان دارد
هوش مصنوعی: عرش، نشانه‌ای از بلندی و مقام است و در اینجا به نوعی از میان افراد عادی فراتر است. این جمله بیانگر این است که تلاش و اراده‌ی شخص، از تمام بلندی‌ها و اوج‌ها نیز بالاتر و والاتر است. در واقع، قدرت همت و اراده‌اش آن‌قدر بزرگ است که از هر قله‌ای که تصور کنیم، بالاتر می‌رود.
رهنمایی، که پرتو نورش
روشن اطراف کن فکان دارد
هوش مصنوعی: راهنمایی که نورش اطراف را روشن می‌کند، واقعا وجود دارد و می‌تواند تاثیرگذار باشد.
زان سوی کاینات صحرایی است
او در آن لامکان مکان دارد
هوش مصنوعی: در آن سوی عالم، بیابانی وجود دارد که در آنجا حتی در جایی که هیچ جایی نیست، مکانی وجود دارد.
سبق ام‌الکتاب می‌گیرد
لوح محفوظ خود روان دارد
هوش مصنوعی: کتاب اصلی سرنوشت انسان‌ها در لوح محفوظ نوشته شده است و آنچه در آن نوشته شده، به طور پیوسته در حال اجرا و جاری است.
شمه‌ای از نسیم اخلاقش
روضهٔ گلشن جنان دارد
هوش مصنوعی: نسیم خوش اخلاقی او، مانند بوی خوش گلستان بهشت است.
ذره‌ای از فروغ انوارش
آفتاب شررفشان دارد
هوش مصنوعی: مقداری از نور و روشنایی او مانند تابش خیره‌کننده آفتاب است.
بوی خلق محمد آن بوید
که در آن روضه‌ای قران دارد
هوش مصنوعی: بوی شخصیت و فضایل پیامبر محمد (ص) آن چنان دل‌انگیز است که مانند عطر خوشی می‌ماند که در بهشت و در باغی که قرآن در آن وجود دارد، احساس می‌شود.
سرفراز آن کسی بود که چو چرخ
بر درش سر بر آستان دارد
هوش مصنوعی: شخصی مورد احترام و بزرگوار است که مانند چرخ که در دروازه می‌چرخد و بر آستان در قرار دارد، همیشه در مقام تواضع و احترام می‌ایستد.
خاک درگاه او کسی بوسد
کز فلک هفت نردبان دارد
هوش مصنوعی: کسی که به مقام و عظمت خداوند پی ببرد و خود را در برابر او humble کند، ارزش و نزدیکی به او را درک خواهد کرد، حتی اگر مقام و ثروت زیادی داشته باشد.
پیش او مهر چون زمین بوسد
زیبد ار سر بر آسمان دارد
هوش مصنوعی: در برابر او باید مانند زمین تواضع کنیم، حتی اگر سرمان به آسمان برسد.
ریزه چینی است از سر خوانش
آسمان گرچه هفت خوان دارد
هوش مصنوعی: این جمله به تصویر کشیدن زیبایی و روشنی آسمان اشاره دارد و بیان می‌کند که با وجود اینکه آسمان، ظاهراً دارای مراحل و جلوه‌های متعدد و پیچیده‌ای است، ولی در نهایت، زیبایی و ظرافت آن به گونه‌ای است که می‌توان به سادگی و از نزدیک آن را مشاهده کرد.
بسکه بر خوان او نواله ربود
در بغل زان دوتای نان دارد
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه شخصی به شدت از سفره‌ی او غذا برداشته، حالا در دستش دو تکه نان دارد.
چاشنی گیر او بود رضوان
قدسیان را چو میهمان دارد
هوش مصنوعی: چنان‌که او به مانند یک چاشنی، بهشتیان را به خود جذب می‌کند، مانند یک میزبان که مهمانان را محترمانه پذیرایی می‌کند.
گرد خاک درش نگردد دیو
زانکه جبریل آشیان دارد
هوش مصنوعی: گرد و غبار به در و دیوار این مکان نمی‌نشیند، زیرا جبرئیل در اینجا سکونت دارد.
بگریزد ز سایه‌اش شیطان
ز آنکه از نور سایبان دارد
هوش مصنوعی: شیطان از سایه‌اش فرار می‌کند زیرا او زیر نور سایبانی قرار دارد.
نهراسد ز بیم گرگ عدو
رمه‌ای کو چو تو شبان دارد
هوش مصنوعی: رمه‌ای که چوپانی مثل تو دارد، از ترس گرگ دشمن نمی‌ترسد.
بر سر آمد ز جمله عالمیان
بسکه او علم بی‌کران دارد
هوش مصنوعی: از میان تمام موجودات، او به قدری دانش وسیع و نامحدود دارد که برتری‌اش مشهود است.
بر سر آید پسر ز اهل زمان
چو پدر صاحب‌الزمان دارد
هوش مصنوعی: پسر از میان مردم به دنیا می‌آید، همان‌طور که پدرش که در زمان خود، صاحب‌زمانه‌ای بزرگ و برجسته است، وجود دارد.
فتح گردد ز فضل او آن در
کز جهان روی سوی آن دارد
هوش مصنوعی: به لطف او، دربتی باز می‌شود که آن کس که به سوی آن می‌نگرد، تمام دنیا را رها کرده است.
منعما، ذکر شکر تو پیوست
خاطرم بر سر زبان دارد
هوش مصنوعی: ذکر و یاد تو همیشه در ذهن و زبانم جاری است و هر لحظه از تو سپاسگزاری می‌کنم.
لیک اظهار، شرط عاشق نیست
مگر از شوق دل، تپان دارد
هوش مصنوعی: اما ابراز احساسات، نشان‌دهنده‌ی عشق واقعی نیست مگر اینکه از عمق دل و با شور و اشتیاق واقعی ناشی شده باشد.
زنده کردی شکسته را به سه بیت
کز دم عیسوی نشان دارد
هوش مصنوعی: شما با سه بیتی که به عیسی مسیح اشاره دارد، توانستید جان تازه‌ای به دل شکسته من ببخشید.
حرز جان ساختم سه بیت تو را
که ز صد فتنه در امان دارد
هوش مصنوعی: من سه بیت برای تو سروده‌ام که نگهبان جانت باشد و تو را از هر نوع فتنه‌ای در امان نگه دارد.
خسته چون خواند نظم تو، ز طرب
پی بر فرق فرقدان دارد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی کسی به شعر و نظم تو گوش می‌دهد، از شادی و شوق به حدی می‌رسد که احساس خستگی می‌کند و این خوشحالی بر او چنان تسلط دارد که مانند ستاره‌ای در آسمان می‌درخشد.
گر کند فخر بر جهان، رسدش
که مربی مهربان دارد
هوش مصنوعی: اگر بر جهان فخر و تکبر کند، به او می‌رسد که مربی مهربانی دارد.
خواستم تا جواب گویم، عقل
گفت: که طاقت و توان دارد؟
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه بخواهم پاسخ بدهم، عقل به من گفت: آیا تو قدرت و ظرفیت این کار را داری؟
عاجز آید ز دست مدح و ثنات
هر که پا در ره بیان دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که در مسیر بیان و گفتار باشد، نمی‌تواند به خوبی و به طور کامل در مدح و ستایش دیگران توفیق یابد، زیرا این کار به قدری دشوار است که از عهده او خارج می‌شود.
در مدح تو چون زنم؟ که ز غم
خاطرم قفل بر دهان دارد
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم در ستایشت سخن بگویم، در حالی که غم در قلبم قفل شده و اجازه صحبت کردن به من نمی‌دهد؟
باد از انوار تو جهان روشن
تا جهان نور ز اختران دارد
هوش مصنوعی: باد از نور تو جهان را روشنی می‌بخشد و همه جا به خاطر ستاره‌ها درخشان است.

حاشیه ها

1387/08/23 17:10

با توجه به قافیه‌ی قصیده، در بیت 26 «آشنا» درست نیست. از دوستان اگر کسی به دیوان عراقی دسترسی دارد درست آن را برایمان بگوید.

1396/08/26 23:10
فرشید

به احتمال فراوان قافیه بیت 26 آشیان باشه

1397/08/25 23:10
حسن بیگی

در بیت 26 طاهرا یاید «آشیان» باشذ