قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - ایضاله
منم ز عشق سر از عرش برتر آورده
به زیر پای سر نه فلک درآورده
به بحر نیستی از بیخودی فرو رفته
سر خودی ز در بیخودی در آورده
نهاده پای طرب بر سر بساط نیاز
گرفته دست تمنا و بر سر آورده
همای همت من باز کرده بال طرب
دو کون و هر چه درو زیر یک پر آورده
اساس قصر جلالم عنایت ازلی
بسی ز کنگرهٔ عرش برتر آورده
برید شوق من از خلعت صفات، مرا
به ملک وصل مثالی مقرر آورده
ز آسمان به من از روح قدس هر نفسی
برید جانم روح معطر آورده
به بوستان جهان بهر گلبنان حیات
هزار جوی روان به ز کوثر آورده
برای صدرنشینان درگهم، رضوان
ز شاخ طوبی صد چتر بر سر آورده
فلک به مشعله داری درگهم هر شب
دو صد هزار مشاعل ز اختر آورده
به حضرتم خضر آب حیات جان افزا
بهر صبوح به جام سکندر آورده
محیط خاطر من هر زمان به هر موجی
هزار گوهر الهام بر سر آورده
زمین فهم من از فیض تازه بر دارد
درخت فضل من از غیب نوبر آورده
رسید شمهای از طیب خلق من به صبا
از آن به صبح نسیم معطر آورده
هزار خم ز می صاف عشق نوشیده
از آن به دردکشان یک دو ساغر آورده
خراب کرده رسوم جهان بیمعنی
ورای رسم جهان رسم دیگر آورده
به نزد اهل معانی نکرده یک دعوی
هزار شاهد معنی به محضر آورده
رسیده بر سر گنج جواهر عزت
از آن خزانه دمی بس توانگر آورده
برای غمزدگان منطق طرب زایم
مفرح سخن روحپرور آورده
ز مرغزار عراق آمده به وادی هند
از آن ریاض نسیمی برابر آورده
به هند طوطی نطقم تبرزد افشانده
به مولتان سخنی همچو شکر آورده
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - در توحید: ای جلالت فرش عزت جاودان انداختهقصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - ایضاله: ای رخت مجمع جمال شده
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منم ز عشق سر از عرش برتر آورده
به زیر پای سر نه فلک درآورده
هوش مصنوعی: من از عشق به جایی رسیدهام که به راحتی میتوانم بر فراز آسمانها بایستم و چیزی کمتر از آسمان را زیر پای خود احساس کنم.
به بحر نیستی از بیخودی فرو رفته
سر خودی ز در بیخودی در آورده
هوش مصنوعی: در دریاچهی نیستی، غرق در بیخودیش است و از این بیخودی، خود را به در میآورد.
نهاده پای طرب بر سر بساط نیاز
گرفته دست تمنا و بر سر آورده
هوش مصنوعی: پای شادی را بر سر سفرهی نیاز گذاشته و دست درخواست را بالای سر برده است.
همای همت من باز کرده بال طرب
دو کون و هر چه درو زیر یک پر آورده
هوش مصنوعی: پرندهای که نماد آرزوهایم است، برای شادی از دو جهان پرواز کرده و همه چیز را در زیر یک پر خود جمع کرده است.
اساس قصر جلالم عنایت ازلی
بسی ز کنگرهٔ عرش برتر آورده
هوش مصنوعی: بنیان و اساس شکوه و عظمت قصر من، لطف و توجهی است که از آغاز وجودم به من داده شده و این نعمت، بالاتر از هر چیزی بر فراز عرش قرار دارد.
برید شوق من از خلعت صفات، مرا
به ملک وصل مثالی مقرر آورده
هوش مصنوعی: شوق و آرزوی من از ویژگیهای خوب و زیبا جدا شده است؛ مرا به سرزمین وصالی فرستادهاند که در آن، نمونهای از کمال و زیبایی وجود دارد.
ز آسمان به من از روح قدس هر نفسی
برید جانم روح معطر آورده
هوش مصنوعی: از آسمان به من الهاماتی از روح قدس میرسد که هر بار جانم را تازه و معطر میکند.
به بوستان جهان بهر گلبنان حیات
هزار جوی روان به ز کوثر آورده
هوش مصنوعی: در باغ جهانی برای شکوفهها، حیات به شکل هزار جوی آب در حال جریان است، که از کوثر به اینجا آوردهاند.
برای صدرنشینان درگهم، رضوان
ز شاخ طوبی صد چتر بر سر آورده
هوش مصنوعی: برای کسانی که در بهشت در بالاترین مقام هستند، درخت طوبی صد چتر زیبا بر سر آنها سایه انداخته است.
فلک به مشعله داری درگهم هر شب
دو صد هزار مشاعل ز اختر آورده
هوش مصنوعی: هر شب آسمان با ستارههای درخشانش مانند مشعلهایی میدرخشد و بر سر منارهام روشنایی و زیبایی میآفریند.
به حضرتم خضر آب حیات جان افزا
بهر صبوح به جام سکندر آورده
هوش مصنوعی: به حضور شما، خضر، آب حیات بخش زندگی را برای صبح به جام سکندر آورده است.
محیط خاطر من هر زمان به هر موجی
هزار گوهر الهام بر سر آورده
هوش مصنوعی: محیط ذهن من در هر لحظه، با هر تغییر و تحولی، ایدهها و الهامهای زیادی را به وجود میآورد.
زمین فهم من از فیض تازه بر دارد
درخت فضل من از غیب نوبر آورده
هوش مصنوعی: زمین به واسطه نعمتهای جدید، فهم مرا افزایش میدهد و درخت فضیلت من از عالم غیب میوههای تازهای به ارمغان میآورد.
رسید شمهای از طیب خلق من به صبا
از آن به صبح نسیم معطر آورده
هوش مصنوعی: یک قسمت از خوشخلقی و خوبیهای من به نسیم صبحگاهی پُر از عطر منتقل شده است.
هزار خم ز می صاف عشق نوشیده
از آن به دردکشان یک دو ساغر آورده
هوش مصنوعی: چندین بار از شراب زلال عشق نوشیدهام و به خاطر آن، برای دردمندان دو جام آوردهام.
خراب کرده رسوم جهان بیمعنی
ورای رسم جهان رسم دیگر آورده
هوش مصنوعی: دنیا را از قید و بند سنتهای بیفایده آزاد کرده و فراتر از آنها، قوانین و رویههای نوینی را معرفی کرده است.
به نزد اهل معانی نکرده یک دعوی
هزار شاهد معنی به محضر آورده
هوش مصنوعی: افراد با دانش و فهم عمیق، برای اثبات یک ادعا نیازی به آوردن هزاران شاهد ندارند؛ بلکه خودشان میتوانند به سادگی و با روشنی مفهومی را بیان کنند.
رسیده بر سر گنج جواهر عزت
از آن خزانه دمی بس توانگر آورده
هوش مصنوعی: به بالاترین نقطه ثروت و ارزش رسیدهام، در این جایگاه از خودم ثروت و عظمت را به ارمغان آوردهام.
برای غمزدگان منطق طرب زایم
مفرح سخن روحپرور آورده
هوش مصنوعی: برای افرادی که غمگین هستند، من با مباحث شاد و خوشحالی صحبت میکنم و سخنانی روحانگیز و نشاطآور را ارائه میدهم.
ز مرغزار عراق آمده به وادی هند
از آن ریاض نسیمی برابر آورده
هوش مصنوعی: از دشتهای آباد عراق، نسیمی را به سرزمین هند آوردهاند که رایحهای از باغها و گلزارها به همراه دارد.
به هند طوطی نطقم تبرزد افشانده
به مولتان سخنی همچو شکر آورده
هوش مصنوعی: اینجا سخنی شیرین و خوش را همچون شکر به مولتان آوردهام و در هند، همانند طوطی زیبا و نغمهسرا، حرفهای خوش و دلانگیز میزنم.