قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - ایضاله
دوش مانا شنید فریادم
کرد بیمار پرسشی بادم
من هم از روی باد پیمایی
نفسی با نسیم بگشادم
با دلش رمزکی فرو گفتم
به کف او پیامکی دادم
گفتم: ار چه تو نیز بیماری
خبری ده ز صحت آبادم
نفسی از دم مسیح دمی
به من آور، که نیک ناشادم
بر سرم سنگ جور از چه رسد
بیمحابا، مگر ز اوتادم؟
همچو غنچه چرا به بند کنند
چون ززر همچو سوسن آزادم؟
نرمکی باد گفت در گوشم:
خود گرفتم که در ره افتادم
بر چهار فلک چگویم روم؟
بر سر خود چو پای ننهادم
کی چنان جای در شمار آیم؟
من یکی گوشه گرد آحادم
خود تو انگار لحظهای رفتم
بر در او به خدمت استادم
که گذارد مرا به صدر بهشت؟
که کند در طریق ارشادم؟
گفتم: ای باد، باد کمپیمای
که من از باد خود به فریادم
بی تکاپوی تو در آن حضرت
پیک امید را فرستادم
همتی بستهام که از ره لطف
به عیادت کند دمی یادم
ای مسیحا نفس، بیا، نفسی
تا رسد از دم تو امدادم
باد انفاس تو شفا ده خلق
تا نفس میزند بنی آدم
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - وصف کعبهٔ معظم: حبذا صفهٔ بهشت مثالقصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در نعت رسول اکرم (ص): شهبازم و شکار جهان نیست در خورم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش مانا شنید فریادم
کرد بیمار پرسشی بادم
هوش مصنوعی: دیشب به یاد من فریاد زدم و حالا همان یاد، حال مرا خراب کرده و به پرسشی در ذهنم بدل شده است.
من هم از روی باد پیمایی
نفسی با نسیم بگشادم
هوش مصنوعی: من نیز از روی سبکبالی و خوشحالی، نفسی عمیق از نسیم ملایم گرفتم.
با دلش رمزکی فرو گفتم
به کف او پیامکی دادم
هوش مصنوعی: با دل و احساس خود، رمز و رازی را به او گفتم و پیامی به او دادم.
گفتم: ار چه تو نیز بیماری
خبری ده ز صحت آبادم
هوش مصنوعی: من گفتم: هرچند تو هم بیمار هستی، اما خبری از بهبودی من بده.
نفسی از دم مسیح دمی
به من آور، که نیک ناشادم
هوش مصنوعی: لطفاً یک نفس از هوای پاک و معجزهآسا که یادآور دم مسیح است، به من ببخش، زیرا به راستی که در حالتی نامناسب و ناخوشایند به سر میبرم.
بر سرم سنگ جور از چه رسد
بیمحابا، مگر ز اوتادم؟
هوش مصنوعی: بر سرم سنگی از هر طرف میافتد، چه باکی! مگر من از سنگینی آن بیخبرم؟
همچو غنچه چرا به بند کنند
چون ززر همچو سوسن آزادم؟
هوش مصنوعی: چرا باید مثل یک غنچه در بند باشم، در حالی که مانند زنبق آزاد و رها هستم؟
نرمکی باد گفت در گوشم:
خود گرفتم که در ره افتادم
هوش مصنوعی: نسیم لطیفی در گوشم گفت: من خودم آگاه شدم که در کدام مسیر قرار گرفتهام.
بر چهار فلک چگویم روم؟
بر سر خود چو پای ننهادم
هوش مصنوعی: میگویم به کدام سرزمین بروم، وقتی که بر سر خودم نمیتوانم قدمی بگذارم؟
کی چنان جای در شمار آیم؟
من یکی گوشه گرد آحادم
هوش مصنوعی: چه زمانی میتوانم در میان همه ی مردم جای خاصی پیدا کنم؟ من فقط یک گوشه از این جمعیت هستم.
خود تو انگار لحظهای رفتم
بر در او به خدمت استادم
هوش مصنوعی: به نظر میرسد لحظهای که از درِ استاد عبور کردم، تو آنجا هستی و در حال خدمت به او هستی.
که گذارد مرا به صدر بهشت؟
که کند در طریق ارشادم؟
هوش مصنوعی: کیست که مرا به بالاترین مقام بهشت برساند؟ و چه کسی در مسیر هدایت و راهنماییام قرار میدهد؟
گفتم: ای باد، باد کمپیمای
که من از باد خود به فریادم
هوش مصنوعی: به باد گفتم: ای باد خنکی که من از درد و مشکل خود به تو پناه آوردهام.
بی تکاپوی تو در آن حضرت
پیک امید را فرستادم
هوش مصنوعی: بیحرکتی تو باعث شد تا من پیک امید را به آن مقام بفرستم.
همتی بستهام که از ره لطف
به عیادت کند دمی یادم
هوش مصنوعی: من عزم خود را جزم کردهام که از روی لطف و محبت، یادم را به عیادت بیاورد.
ای مسیحا نفس، بیا، نفسی
تا رسد از دم تو امدادم
هوش مصنوعی: ای کسی که روح و جان را زنده میکنی، بیا تا از نفس تو به من حیات دوبارهای برسد.
باد انفاس تو شفا ده خلق
تا نفس میزند بنی آدم
هوش مصنوعی: نسیم دمی که از تو میوزد، به خلق کمک میکند تا زمانی که انسانها تنفس میکنند و زندهاند.
حاشیه ها
1394/11/15 03:02
ناشناس
در بیت اول مانا یعنی چه؟ ماندگار؟