گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - وصف کعبهٔ معظم

حبذا صفهٔ بهشت مثال
برترین آسمانش صف نعال
مجلس نور و جلوه‌گاه سرور
روضهٔ انس و بارگاه وصال
بیت معمور او مقر شرف
سقف مرفوع او سپهر جلال
غرفش خوشتر از ریاض بهشت
شرفش خوشتر از شکوه کمال
زین گرفته بها مدارج قدس
یافته زان بهشت زیب جمال
در بستاتین بی‌نهایت او
سدرةالمنتهی هنوز نهال
بر سر خوان عالم‌آرایش
آفریننش طفیل و خلق عیال
آفتاب صفای صفهٔ او
ایمن از وصف کسوف و زوال
ذره‌های هوای غرفهٔ او
سر بسر نور آفتاب مثال
صورت ذره‌های درگه اوست
هر چه بینی درین جهان اشکال
معنی موج‌های برکهٔ اوست
هر چه یابی زمان زمان ز احوال
هر یک از ذره‌های لطف هواش
جام گیتی‌نما به استقلال
هر یک از شعله‌های عکس صفاش
آفتابی است کاینات ضلال
صفحات سطوح بی نقشش
مشتمل بر نقوش حال و مآل
نفحات ریاض جان بخشش
مرده را زنده کرده اندر حال
تا نسیم هواش یافت ملک
مرده را زنده کرده اندر حال
تا صریر درش شنید فلک
بر درش چرخ می‌زند همه سال
در هوای درست او نبود
هیچ بیمار جز نسیم شمال
در ریاض لطیف او نرود
هیچ تر دامنی جز آب زلال
در نیابند نقش این خانه
نقشبندان کارگاه خیال
عقل اگر چه ز خانه بیرون نیست
هم نیابد درون خانه مجال
نام آن خانه می نیارم گفت
از پی عقل و العقول عقال
خود تو از پیش چشم خود برخیز
تا ببینی عیان به دیدهٔ حال
خویشتن را درون آن خانه
بر سریر سعادت و اقبال
مطرب عشق برکشید سرور
وصل را داد جام مالامال
چون عراقی همه جهان سرمست
از می وصل و بی‌خبر ز وصال

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حبذا صفهٔ بهشت مثال
برترین آسمانش صف نعال
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن صف و زیبا که در بهشت قرار دارد و مانند بهترین آسمان به صف نعال‌ها می‌ماند.
مجلس نور و جلوه‌گاه سرور
روضهٔ انس و بارگاه وصال
هوش مصنوعی: محفل پرنور و محل نمایش شادی، مکانی دلنشین و پناهگاه پیوستگی و وصل است.
بیت معمور او مقر شرف
سقف مرفوع او سپهر جلال
هوش مصنوعی: این جمله به تصاویری از فضا و آسمان اشاره دارد. به نظر می‌رسد که "بیت" به منزلی اشاره دارد که بر درخشش و عظمت آن تأکید شده است. همچنین به بلند و شریف بودن سقف آن اشاره می‌شود که نمادی از جلال و زیبایی آسمان است. به طور کلی، این عبارت توصیف کننده یک مکان باشکوه و پر از شکوه و عظمت است.
غرفش خوشتر از ریاض بهشت
شرفش خوشتر از شکوه کمال
هوش مصنوعی: زیبایی و لذت‌هایش از باغ‌های بهشت نیز دلپذیرتر است و مقام و اعتبارش از اوج کمال نیز بالاتر است.
زین گرفته بها مدارج قدس
یافته زان بهشت زیب جمال
هوش مصنوعی: از این عشق و محبت، ارزش و مقام‌های بلند و مقدس به دست آمده و به خاطر آن، بهشتی از زیبایی و جمال پدید آمده است.
در بستاتین بی‌نهایت او
سدرةالمنتهی هنوز نهال
هوش مصنوعی: بهشتی که در آن بی‌پایانی وجود دارد، هنوز درختی کوچک است که به آخرین مرزها اشاره دارد.
بر سر خوان عالم‌آرایش
آفریننش طفیل و خلق عیال
هوش مصنوعی: در کنار سفره‌ای که زیبایی‌های جهان در آن چیده شده، موجودات و مخلوقات به خاطر آن زیبایی‌ها و برای استفاده از نعمت‌ها به وجود آمده‌اند.
آفتاب صفای صفهٔ او
ایمن از وصف کسوف و زوال
هوش مصنوعی: خورشید روشنایی و زیبایی او هیچ‌گاه تحت تاثیر کسوف یا زوال قرار نمی‌گیرد و همیشه درخشنده و پایدار است.
ذره‌های هوای غرفهٔ او
سر بسر نور آفتاب مثال
هوش مصنوعی: ذرات هوای اتاق او تماماً مانند نور خورشید تابناک هستند.
صورت ذره‌های درگه اوست
هر چه بینی درین جهان اشکال
هوش مصنوعی: هر چیزی که در این دنیا می‌بینی، از جنبه‌های مختلف و شکل‌های گوناگون، در واقع جلوه‌ای از وجود اوست.
معنی موج‌های برکهٔ اوست
هر چه یابی زمان زمان ز احوال
هوش مصنوعی: هر چیزی که در زندگی به دست می‌آوری، نتیجهٔ تأثیرات و رخدادهای گذشته است. مانند موج‌هایی که در آب برکه ایجاد می‌شوند و بیانگر وضعیت آن هستند.
هر یک از ذره‌های لطف هواش
جام گیتی‌نما به استقلال
هوش مصنوعی: هر کدام از ذرات محبت و توجه او مانند جامی است که نمایانگر تمام جهان است و مستقل از یکدیگر وجود دارند.
هر یک از شعله‌های عکس صفاش
آفتابی است کاینات ضلال
هوش مصنوعی: هر یک از شعله‌های آتش نمایانگر روشنایی و حقیقتی از کائنات است که ممکن است گمراه‌کننده به نظر برسد.
صفحات سطوح بی نقشش
مشتمل بر نقوش حال و مآل
هوش مصنوعی: صفحات صاف و بی‌نقش، در واقع شامل تصاویری از وضعیت کنونی و آینده هستند.
نفحات ریاض جان بخشش
مرده را زنده کرده اندر حال
هوش مصنوعی: عطرها و خنکی باغ‌ها روح مرده را زنده کرده و در حال زندگی بخشیده است.
تا نسیم هواش یافت ملک
مرده را زنده کرده اندر حال
هوش مصنوعی: نسیم هوا به روح و زندگی بخشیده و موجب شده است که زمین مرده دوباره زنده شود و حال و هوای جدیدی پیدا کند.
تا صریر درش شنید فلک
بر درش چرخ می‌زند همه سال
هوش مصنوعی: تا وقتی که صدای او را آسمان می‌شنود، هر سال دور درش می‌چرخد.
در هوای درست او نبود
هیچ بیمار جز نسیم شمال
هوش مصنوعی: در هوای دلپذیر او، هیچ کس بیماری احساس نمی‌کند، جز نسیم خنک شمالی.
در ریاض لطیف او نرود
هیچ تر دامنی جز آب زلال
هوش مصنوعی: در گلستان باصفای او، فقط آب زلال وارد می‌شود و هیچ چیز دیگری نمی‌تواند وارد شود.
در نیابند نقش این خانه
نقشبندان کارگاه خیال
هوش مصنوعی: در اینجا به این معناست که کسی نمی‌تواند زیبایی‌ها و تصاویری که در دل و ذهن وجود دارد را به درستی بفهمد و به تصویر بکشد. این تصاویر و تصورات تنها در ذهن انسان‌ها وجود دارند و نمی‌توان آن‌ها را به صورت واقعی در آورد.
عقل اگر چه ز خانه بیرون نیست
هم نیابد درون خانه مجال
هوش مصنوعی: عقل هرچند که از منزل خود خارج نمی‌شود، اما در خانه نیز جایی برای فعالیت و کار ندارد.
نام آن خانه می نیارم گفت
از پی عقل و العقول عقال
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که شخص به دلایل عقلانی و منطقی، نام خانه یا مکانی را بر زبان نمی‌آورد، چرا که این کار را غیرمعقول می‌داند و تنها به دنبال حقیقت و فهم عمیق‌تری است. به عبارتی، او ترجیح می‌دهد به جای نام بردن از مکان، به جنبه‌های عقلانی و ذهنی آن توجه کند.
خود تو از پیش چشم خود برخیز
تا ببینی عیان به دیدهٔ حال
هوش مصنوعی: اگر خودت از جلوی چشمانت کنار بروی، می‌توانی به وضوح وضعیت را ببینی.
خویشتن را درون آن خانه
بر سریر سعادت و اقبال
هوش مصنوعی: خودت را در آن خانه به نشسته بر تخت خوشبختی و شانس تصور کن.
مطرب عشق برکشید سرور
وصل را داد جام مالامال
هوش مصنوعی: موسیقی عشق را آغاز کرد و شادی وصال را به ما هدیه داد، جامی پر از خوشی و عشق را برایمان نوشاند.
چون عراقی همه جهان سرمست
از می وصل و بی‌خبر ز وصال
هوش مصنوعی: همچون عراقی، تمام جهان به خاطر وصل شدن به عشق مست و شاداب است و از ارتباط با معشوق خود بی‌خبر است.