گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - ایضاله

حبذا صفهٔ سرای کمال
خوشتر از روی دلبران به جمال
طیره از زلف او ریاض بهشت
خجل از ذوق او نعیم وصال
هفتمین طارم آستانهٔ او
هشتمین بوستان صف نعال
هر یک از جام قبهٔ نورش
جام گیتی‌نما به استقلال
سایهٔ این سرای جان‌افزا
سر بسر نور آفتاب مثال
خوان این مجلس جهان آرای
مشتمل بر نعیم و جاه و جلال
بر در فیض این سراپرده
آفرینش طفیل و خلق عیال
وز سر خوان این خزانهٔ نور
دو جهان را همیشه برگ و نوال
نغمات صدای ایوانش
عاشقان را محرک آمال
نفحات ریاض بستانش
مرده زنده کنند در همه حال
در هوای درست او نبود
هیچ بیمار جز نسیم شمال
در درون ریاض او نرود
هیچ تر دامنی جز آب زلال
صورت سایهٔ درختانش
هر چه بینی درین جهان اشکال
جنبش موج آب حیوانش
هر چه یابی زمان زمان ز احوال
تا سرایی چنین بدید ملک
می‌زند در هوای او پر و بال
تا صریر درش شنود فلک
بر درش چرخ می‌زند همه سال
در نیابند نقش این خانه
نقش بندان کارگاه خیال
عقل اگر چه ز خانه بیرون نیست
هم نیابد درون خانه مجال
نام این خانه می‌نیارم گفت
از پی عقل و العقول عقال
خود تو از پیش چشم خود برخیز
تا ببینی عیان به دیدهٔ حال
خویشتن را درون این حضرت
بر سریر سعادت و اقبال
مطرب آغاز کرد ساز طرب
ساقی آورد جام مالامال
چون عراقی همه جان سرمست
از می وصل و بی‌خبر ز وصال

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حبذا صفهٔ سرای کمال
خوشتر از روی دلبران به جمال
هوش مصنوعی: چه خوب است که ویژگی‌های خانه کمال از زیبایی چهره دلبران خوش‌تر است.
طیره از زلف او ریاض بهشت
خجل از ذوق او نعیم وصال
هوش مصنوعی: زلف او باغ‌های بهشت را شرمنده می‌کند و لذت وصال او نعمت‌های بهشتی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
هفتمین طارم آستانهٔ او
هشتمین بوستان صف نعال
هوش مصنوعی: در هفتمین طبقهٔ آستانهٔ او، که مقام بلندی است، گلستانی قرار دارد که در آن صف نعال‌ها وجود دارد.
هر یک از جام قبهٔ نورش
جام گیتی‌نما به استقلال
هوش مصنوعی: هر یک از جام‌های قبهٔ نورش، نمایشی از جهانی مستقل و جداگانه دارد.
سایهٔ این سرای جان‌افزا
سر بسر نور آفتاب مثال
هوش مصنوعی: سایهٔ این خانه‌ای که جان را تازه می‌کند، همچون نور آفتاب است.
خوان این مجلس جهان آرای
مشتمل بر نعیم و جاه و جلال
هوش مصنوعی: این مهمانی که در آن حضور داریم، با زیبایی و جلوه‌های شگفت‌انگیز پر شده است و شامل نعمت‌ها و بزرگی‌های بسیار است.
بر در فیض این سراپرده
آفرینش طفیل و خلق عیال
هوش مصنوعی: در آستانه این فضای پر برکت که به‌عنوان محل آفرینش شناخته می‌شود، همه موجودات و آفریده‌ها به عنوان وابسته‌هایی به این محل محسوب می‌شوند.
وز سر خوان این خزانهٔ نور
دو جهان را همیشه برگ و نوال
هوش مصنوعی: از سر سفرهٔ این منبع نور، همیشه بهره‌ای از هر دو جهان می‌بریم.
نغمات صدای ایوانش
عاشقان را محرک آمال
هوش مصنوعی: آوازهای خوشی که از ایوانش به گوش می‌رسد، باعث انگیزه و شوق عاشقان برای رسیدن به آرزوهایشان می‌شود.
نفحات ریاض بستانش
مرده زنده کنند در همه حال
هوش مصنوعی: عطرهای بهشتی باغش در هر شرایطی مردگان را زنده می‌کند.
در هوای درست او نبود
هیچ بیمار جز نسیم شمال
هوش مصنوعی: در هوای خوش او هیچ بیماری حضور ندارد جز نسیم خنک شمال که نشانه‌ای از طراوت و تازگی است.
در درون ریاض او نرود
هیچ تر دامنی جز آب زلال
هوش مصنوعی: در دل باغ هیچ‌چیزی جز آب زلال حضور ندارد و هیچ چیز دیگری نمی‌تواند به آنجا راه پیدا کند.
صورت سایهٔ درختانش
هر چه بینی درین جهان اشکال
هوش مصنوعی: در این دنیا، هر چه از شکل‌ها و سایه‌های درختان ببینی، فقط تصویرهایی از واقعیت هستند.
جنبش موج آب حیوانش
هر چه یابی زمان زمان ز احوال
هوش مصنوعی: حرکت امواج آب دریا به ما نشان می‌دهد که هر چیزی زمان و حال خاص خود را دارد.
تا سرایی چنین بدید ملک
می‌زند در هوای او پر و بال
هوش مصنوعی: وقتی به چنین مکانی رسید، ملک از شوق او به پرواز درآمد.
تا صریر درش شنود فلک
بر درش چرخ می‌زند همه سال
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که صدا و ناله‌ای که از دل شخصی بلند می‌شود، چنان تأثیری دارد که حتی آسمان نیز به آن گوش فرا می‌دهد و به همین خاطر، چرخش روزگار و حوادث زندگی هیچگاه متوقف نمی‌شود. در واقع، در اینجا اشاره به اهمیت و تأثیر احساسات انسانی بر جهان دارد.
در نیابند نقش این خانه
نقش بندان کارگاه خیال
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هنرمندان و طراحان در کارگاه تخیل خود، نمی‌توانند تصویر و شکلی از این خانه را به تصویر بکشند. به عبارتی دیگر، برخی از زیبایی‌ها و معانی به قدری عمیق و پیچیده هستند که نمی‌توان آنها را به راحتی به تصویر کشید.
عقل اگر چه ز خانه بیرون نیست
هم نیابد درون خانه مجال
هوش مصنوعی: اگرچه عقل از خانه بیرون نیست، اما در داخل خانه فرصتی برای فعالیت پیدا نمی‌کند.
نام این خانه می‌نیارم گفت
از پی عقل و العقول عقال
هوش مصنوعی: این خانه را با نامش نمی‌سازم، زیرا عقل و دانایی را به عنوان راهنما در نظر دارم.
خود تو از پیش چشم خود برخیز
تا ببینی عیان به دیدهٔ حال
هوش مصنوعی: برای اینکه واقعیت را به وضوح ببینی، لازم است خودت از شرایطی که در آن هستی فاصله بگیری و از زاویه‌ای دیگر به آن نگاه کنی.
خویشتن را درون این حضرت
بر سریر سعادت و اقبال
هوش مصنوعی: درون این وجود مقدس، خود را بر بالای تخت خوشبختی و موفقیت احساس کن.
مطرب آغاز کرد ساز طرب
ساقی آورد جام مالامال
هوش مصنوعی: موسیقی‌دان شروع به نواختن موسیقی شاداب کرد و ساقی جامی پر از می آورد.
چون عراقی همه جان سرمست
از می وصل و بی‌خبر ز وصال
هوش مصنوعی: همان‌طور که عراقی، خالصانه و سرشار از خوشی به خاطر رابطه‌ای عاطفی به سر می‌برد و از حال و هوای وصال عاشقانه‌اش بی‌خبر است.