گنجور

شمارهٔ ۹

پناه تیغ و قلم آفتاب مشرق ملک
توئی که نور تو خورشید را بپوشاند
توئی که حرف مدیر تو هر سحر، گیتی
برای رفع حوادث بر آسمان خواند
کنار بحر زند موج ز آب دیده ی ابر
بگاه آنکه بیان تو شکر افشاند
هزار بار بهر دم زمانه دریا را
ز شرم بخشش دست تو آب گرداند
جهان پناها مدح تو و معانی من
بدولت ابد و عمر جاودان ماند
تو آسمان جلالی روا بود که مرا
عنایت تو ز دام زمانه برهاند
چو در عریء شکوهت سپهر سیر شود
زمین حضرت تو بیدقی فرو راند
که بی مراد مرا دائم از چه رو داد
که بیگناه مرا هر دم از چه رنجاند
ز حضرتیم چرا چند گاه نگذارد
بگوشه ایم چرا چند روز ننشاند
چرا ز چرخ شکایت کنم که گرد جهان
بسان دایه ام گرد نقطه گرداند
شود ملازم حضرت دلم به بنیادی
نظام ملک مهان گر سری بجنباند
همیشه تا بقیاس خرد درست شود
که چرخ داده ی خویش از زمانه بستاند
زمین قدر ترا بر سپهر دستی باد
که در مراتب تو آسمان فرو ماند
مباد خاطر مداحت از مدیح تو خرد
که گنده پیر جهان قدر او نمی داند
بنعمت تو که باد آنکه ز آستان تواش
شکوه جاه تو گه گه چه کنم می راند
که پای جانش تا در رکاب جسم بود
عنان همت ازین آستان نگرداند
تو کامران و نکو نام در زمانه بمان
که در جهان ز تو نام نکو همی ماند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پناه تیغ و قلم آفتاب مشرق ملک
توئی که نور تو خورشید را بپوشاند
هوش مصنوعی: تو پناهی برای تیغ و قلمی، مانند آفتاب در مشرق. تو آنقدر درخشان هستی که نور خورشید را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهی.
توئی که حرف مدیر تو هر سحر، گیتی
برای رفع حوادث بر آسمان خواند
هوش مصنوعی: تو هستی که هر صبح، مدیر با کلامش در آسمان دعا می‌کند تا مشکلات و حوادث جهان برطرف شود.
کنار بحر زند موج ز آب دیده ی ابر
بگاه آنکه بیان تو شکر افشاند
هوش مصنوعی: در کنار دریا، موجی از آب چشمان ابر به راه می‌افتد، وقتی که تو با بیان خود، شیرینی را به رخ می‌کشی.
هزار بار بهر دم زمانه دریا را
ز شرم بخشش دست تو آب گرداند
هوش مصنوعی: هزار بار در هر لحظه، زمانه به خاطر بزرگی و بخشش تو، دریا را وادار می‌کند که آب خود را به پای تو بریزد.
جهان پناها مدح تو و معانی من
بدولت ابد و عمر جاودان ماند
هوش مصنوعی: این عالم به خاطر تو ارزش و اعتبار دارد و معانی من با قدرت جاودان تو به باقی می‌مانند.
تو آسمان جلالی روا بود که مرا
عنایت تو ز دام زمانه برهاند
هوش مصنوعی: وجود پرجلال تو به من این امکان را می‌دهد که با کمک رحمت تو از بندهای زمان آزاد شوم.
چو در عریء شکوهت سپهر سیر شود
زمین حضرت تو بیدقی فرو راند
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی و شکوه تو در آسمان ظاهر می‌شود، زمین مانند یک تاس در دستان تو به حرکت در می‌آید.
که بی مراد مرا دائم از چه رو داد
که بیگناه مرا هر دم از چه رنجاند
هوش مصنوعی: چرا من را بدون رسیدن به آرزوهایم همیشه آزار می‌دهی؟ چرا بی‌سبب و بی‌گناه هر لحظه به من رنج وارد می‌کنی؟
ز حضرتیم چرا چند گاه نگذارد
بگوشه ایم چرا چند روز ننشاند
هوش مصنوعی: ما از جانب وجود مقدس آمده‌ایم، چرا باید مدت زیادی در گوشه‌ای بگذرانیم؟ چرا باید روزها در انتظار بمانیم؟
چرا ز چرخ شکایت کنم که گرد جهان
بسان دایه ام گرد نقطه گرداند
هوش مصنوعی: چرا باید از حرکت روزگار شکایت کنم در حالی که این دنیا همچون یک پرورش‌دهنده، من را به دور خود می‌چرخاند و دور می‌گردد؟
شود ملازم حضرت دلم به بنیادی
نظام ملک مهان گر سری بجنباند
هوش مصنوعی: دل من به همراهی و دوستی با بزرگان و اهل قدرت به شدت علاقه‌مند است، و اگر فقط اشاره‌ای کنند، به سرعت به آنان می‌پیوندم.
همیشه تا بقیاس خرد درست شود
که چرخ داده ی خویش از زمانه بستاند
هوش مصنوعی: همواره باید تلاش کرد که دقت و درستی کارها به اندازه کافی باشد تا بتوانیم از زمان و اوضاع دنیا بهره‌برداری بهتری داشته باشیم.
زمین قدر ترا بر سپهر دستی باد
که در مراتب تو آسمان فرو ماند
هوش مصنوعی: زمین به اندازه‌ی ارزش و مقام تو بر آسمان تلاش کرده است، زیرا در مرتبه‌ی تو، آسمان نیز ناچیز و پست به نظر می‌رسد.
مباد خاطر مداحت از مدیح تو خرد
که گنده پیر جهان قدر او نمی داند
هوش مصنوعی: مبادا که دل مداح تو به خاطر تو کوچک شود، زیرا که فردی نادان در این دنیا ارزش تو را نمی‌داند.
بنعمت تو که باد آنکه ز آستان تواش
شکوه جاه تو گه گه چه کنم می راند
هوش مصنوعی: با لطف تو، آن کسی که از درگاه تو شکایت می‌کند، هر بار که می‌گذرد، مرا بیشتر از خود دور می‌کند.
که پای جانش تا در رکاب جسم بود
عنان همت ازین آستان نگرداند
هوش مصنوعی: زمانی که جان او در راه جسمش قرار داشت، از این نقطه با تمام تلاش و اراده‌اش دست برنداشت.
تو کامران و نکو نام در زمانه بمان
که در جهان ز تو نام نکو همی ماند
هوش مصنوعی: تو در زندگی موفق و با سمتی نیکو شناخته شو و سعی کن که در این دنیا نام خوب تو باقی بماند.