گنجور

شمارهٔ ۸

زهی دین پروری کاندر بنانت
سپهر دولتست و اختر داد
مسیر خامه ی گیتی پناهت
در انصاف تو بر خلق بگشاد
ز بهر بندگی در پیش کلکت
زبان بسته است چون نی سرو آزاد
سحرگه بخل را در خواب دیدم
که بر در گاه تو هر لحظه چون باد
بخاک اندر همی غلطید و می گفت:
ز دست جود تو، فریاد، فریاد
طبیعت را خرد دی گفت باوی
که خورشیدش بجز بر دیده ننهاد
روا باشد که بر دست وزارت
ز تقصیر تو از درد آورد یاد
نمی ترسی که دست انتقامش
طبایع را بر آرد بیخ و بنیاد
نمی دانی که گر خواهد جهان را
بگیرد گوهر تکوین و ایجاد
جوابش داد کای بر نه سپهرت
تقدم همچو واحد را بر اعداد
مگر با درد دل بردند ازین پیش
ز جور دور گردون آدمی زاد
چو رای صاحب عادل جهان را
بنور عدل روشن کرد و آباد
برون کردند درد از دل و از آن پس
ستم بر درد می کردند و بیداد
پناه و ملجاء عالم چو او بود
بیامد درد و اندر پایش افتاد
سپهر آن درد برپیچید اکنون
که صد چندان نصیب دشمنت باد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی دین پروری کاندر بنانت
سپهر دولتست و اختر داد
هوش مصنوعی: شکوه و عظمت دین‌داری تو باعث افتخار است، زیرا در وجود تو نشانه‌های موفقیت و سرنوشت نیک نهفته است.
مسیر خامه ی گیتی پناهت
در انصاف تو بر خلق بگشاد
هوش مصنوعی: راهنمایی قلم در دنیای واقعی به وجود تو و انصاف تو بر دیگران راه را باز کرد.
ز بهر بندگی در پیش کلکت
زبان بسته است چون نی سرو آزاد
هوش مصنوعی: به خاطر خدمت به تو، زبانم ف بسته است مانند نی که از آزادی سیراب است.
سحرگه بخل را در خواب دیدم
که بر در گاه تو هر لحظه چون باد
هوش مصنوعی: در صبح زود، بخل را دیدم که در خواب به سر می‌برد و هر لحظه در درگاه تو مانند باد عوض می‌شد و بی‌وقفه در حال حرکت بود.
بخاک اندر همی غلطید و می گفت:
ز دست جود تو، فریاد، فریاد
هوش مصنوعی: به زمین افتاده بود و با صدای بلند می‌گفت: از دست بخشش و بزرگی تو، کمک بگیرید، کمک بگیرید!
طبیعت را خرد دی گفت باوی
که خورشیدش بجز بر دیده ننهاد
هوش مصنوعی: خرد به طبیعت گفت که خورشیدش فقط در دیدگان مردم جلوه‌گر است و در واقعیت، تنها به چشم‌ها دیده می‌شود.
روا باشد که بر دست وزارت
ز تقصیر تو از درد آورد یاد
هوش مصنوعی: مجاز است که از درد و رنج تو یاد شده و این موضوع بر دوش مسئولیت و مقامات بیفتد.
نمی ترسی که دست انتقامش
طبایع را بر آرد بیخ و بنیاد
هوش مصنوعی: آیا نگران نیستی که قدرت انتقام او تمامی طبیعت را به هم بریزد و ویران کند؟
نمی دانی که گر خواهد جهان را
بگیرد گوهر تکوین و ایجاد
هوش مصنوعی: نمی‌دانی که اگر جهان بخواهد، می‌تواند جوهر و حقیقت هستی و خلقت را در اختیار بگیرد.
جوابش داد کای بر نه سپهرت
تقدم همچو واحد را بر اعداد
هوش مصنوعی: او به او پاسخ داد که ای برتر از همه، مانند عدد یک که بر سایر اعداد مقدم است.
مگر با درد دل بردند ازین پیش
ز جور دور گردون آدمی زاد
هوش مصنوعی: آیا جز با درد و رنج، انسان‌ها را از ظلم و بی‌عدالتی روزگار رهایی نمی‌بخشند؟
چو رای صاحب عادل جهان را
بنور عدل روشن کرد و آباد
هوش مصنوعی: وقتی فکر و نظر یک شخص عادل، دنیای مردم را با نور عدالت روشن و آباد کرد.
برون کردند درد از دل و از آن پس
ستم بر درد می کردند و بیداد
هوش مصنوعی: درد را از دل بیرون کردند و بعد از آن بر درد بیشتر ظلم می‌کردند و بی‌عدالتی راه انداختند.
پناه و ملجاء عالم چو او بود
بیامد درد و اندر پایش افتاد
هوش مصنوعی: اگر پناه و تکیه‌گاه همه موجودات وجود نداشته باشد، درد و سختی به انسان نزدیک می‌شود و او را در چنگال خود می‌گیرد.
سپهر آن درد برپیچید اکنون
که صد چندان نصیب دشمنت باد
هوش مصنوعی: آسمان حالا که به تو آسیب رسانده، بر درد تو افزوده و این درد را چندین برابر کرده است.