شمارهٔ ۶
رای مرا چو شیفته روی خویش کرد
روی دلم ز روی کرم سوی خویش کرد
چندین هزار بار مرا مست هر دو کون
زلفش ببوئی از سر هر موی خویش کرد
گاهم کمند لطف ز گیسوی وصل ساخت
گاهم کمان فیض ببازوی خویش کرد
گه در جهان جان نفس قدس صبح اوم
مشگین نفس چو صبحدم از موی خویش کرد
قلب مرا شکسته ی پیکان درد خواست
در مرا مبادی داروی خویش کرد
روح مرا که گلبن بستان قدس بود
خاشاک راه آتش نیروی خویش کرد
بازم چو در فنای فنا محو محو دید
در قرب عشق آینه ی روی خویش کرد
چه جای آینه است که گر نیک بشنوی
مستم چو دید در خم ابروی خویش کرد
ز آن هر نفس ز نفس امامی نفس زند
کورا نفس ز نفس نفس گوی خویش کرد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رای مرا چو شیفته روی خویش کرد
روی دلم ز روی کرم سوی خویش کرد
هوش مصنوعی: زمانی که دل من به خاطر زیبایی تو مجذوب و شیفته شد، تو با نیکوکاریت، دل مرا به سمت خود جذب کردی.
چندین هزار بار مرا مست هر دو کون
زلفش ببوئی از سر هر موی خویش کرد
هوش مصنوعی: هزاران بار از زیبایی و جذابیت زلف آن معشوق مست شدهام، همانطور که هر موی او بوی خاصی دارد و مرا مجذوب میکند.
گاهم کمند لطف ز گیسوی وصل ساخت
گاهم کمان فیض ببازوی خویش کرد
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، با محبت و مهربانی از گیسوی عشق، مرا در تله میاندازد و گاهی نیز با نعمت و رحمت، مرا به آغوش خود میکشاند.
گه در جهان جان نفس قدس صبح اوم
مشگین نفس چو صبحدم از موی خویش کرد
هوش مصنوعی: در زمانی که روح پاکی در جهان جوانه میزند، نفس معطر و خوشبو مانند صبح، با خویش صفا میآورد و از موی خود به بوی تازه صبح میافزاید.
قلب مرا شکسته ی پیکان درد خواست
در مرا مبادی داروی خویش کرد
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دردهای بسیاری که تحمل کردهام، شکسته شده است و حالا دردم مرا به جستجوی درمان خود وامیدارد.
روح مرا که گلبن بستان قدس بود
خاشاک راه آتش نیروی خویش کرد
هوش مصنوعی: روح من که مانند گلی در باغچه بهشت بود، به دلیل نیرو و قدرت آتش، به خاک و خاشاک تبدیل شد.
بازم چو در فنای فنا محو محو دید
در قرب عشق آینه ی روی خویش کرد
هوش مصنوعی: هنگامی که دوباره در عالم فنا غرق شدم و محو شدم، در نزدیکی عشق، آینهای از چهره خود را مشاهده کردم.
چه جای آینه است که گر نیک بشنوی
مستم چو دید در خم ابروی خویش کرد
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که آینه نمیتواند حقایق را به خوبی نشان دهد. اگر به دقت بشنوی، در مییابی که من به خاطر زیبایی و جذابیت خودم مست و مبهوت شدم. وقتی که خودم را در ابروی خمیدهام دیدم، حالت مستی و شیدایی به من دست داد.
ز آن هر نفس ز نفس امامی نفس زند
کورا نفس ز نفس نفس گوی خویش کرد
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که هر لحظه از وجود و نفس امام، تأثیر میگذارد و به شخص میدمد؛ به طوری که انسان میتواند از این نفس الهی، آگاهی و هوش خود را بربایید و با وجود او، حقیقت وجودیاش را بشناسد.