گنجور

شمارهٔ ۱۶

ای شده جان در سر سودای تو
برده دلم مشک سمای تو
در چمن حسن خرامان ندید
چشم جهان سرو ببالای تو
بر فلک حسن فروزان نگشت
چهره چو خورشید خور آسای تو
ماه زمینی و نیابد به عمر
ماه فلک چون رخ زیبای تو
نور دل و دیده ی از بهر آن
در دل و در دیده کنم جای تو
خواستنت اصل تمنای من
تا کنم از دیده تمنای تو
من کیم آخر که جهان مینهد
سر چو، سر زلف تو بر پای تو
نرگس رعنای تو خونم بریخت
در هوس لعل شکر خای تو
وعده فردا مده، از آنکه رفت
عمر من اندر سر فردای تو
باز نخواهد مگر انصاف شاه
خون من از نرگس شهلای تو

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای شده جان در سر سودای تو
برده دلم مشک سمای تو
هوش مصنوعی: ای دل من که تحت تأثیر عشق تو قرار گرفته‌ای، جانم در گرو توست و خیال تو در سرم است. بوی خوش تو دل مرا تسخیر کرده است.
در چمن حسن خرامان ندید
چشم جهان سرو ببالای تو
هوش مصنوعی: در باغ، چشمم به زیبایی‌ای نیفتاد که مانند تو، سروبلند و استوار باشد.
بر فلک حسن فروزان نگشت
چهره چو خورشید خور آسای تو
هوش مصنوعی: بر آسمان زیبایی، چهره‌ای چون خورشید مانند تو پیدا نیست.
ماه زمینی و نیابد به عمر
ماه فلک چون رخ زیبای تو
هوش مصنوعی: شما مانند ماهی هستید که در زمین می‌درخشد و هیچ‌گاه نمی‌توان به عمر ماه آسمان، از زیبایی چهره شما دست یافت.
نور دل و دیده ی از بهر آن
در دل و در دیده کنم جای تو
هوش مصنوعی: برای تو، نور چشم و دل را در دل و چشمانم جا می‌دهم.
خواستنت اصل تمنای من
تا کنم از دیده تمنای تو
هوش مصنوعی: میل و آرزوی من به تو، اساس longing من است تا از چشمان تو خواسته‌ات را به دست آورم.
من کیم آخر که جهان مینهد
سر چو، سر زلف تو بر پای تو
هوش مصنوعی: من کی هستم که بخواهم دنیا را زیر پا بگذارم، وقتی که موی تو به پای تو افتاده است؟
نرگس رعنای تو خونم بریخت
در هوس لعل شکر خای تو
هوش مصنوعی: زیبایی و جذبه تو باعث شده است که قلبم پر از احساس و آرزو شود، مانند خون که به خاطر زیبایی لبی شیرین و دلپذیر به جوش می‌آید.
وعده فردا مده، از آنکه رفت
عمر من اندر سر فردای تو
هوش مصنوعی: به من قول فردا را نده، چراکه عمر من در انتظار فردای تو سپری شده است.
باز نخواهد مگر انصاف شاه
خون من از نرگس شهلای تو
هوش مصنوعی: بازگشت نخواهد داشت مگر آنکه انصاف به خرج داده شود؛ خون من به خاطر زیبایی و جذابیت چشمان تو به تاراج رفته است.