شمارهٔ ۱۴
گفتم که فروغی ز لب لعل تو دیدم
گفتا رقم دلشدگان بر تو کشیدم
گفتم خبرت هست که خون می شودم دل
گفتا ز می خون دلت نیز شنیدم
گفتم که دل از عشق تو بی صبر و قراراست
گفتا که من این بنده بدین عیب خریدم
گفتم بدهم کام دل ارنه بدهم جان
گفتا چو تو بسیار درین واقعه دیدم
گفتم که بفریاد من بی دل و دین رس
گفتا نه بفریاد دل و دینت رسیدم
گفتم به عنایت به امامی نگر آخر
گفتا که امامی به امامی نگزیدم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفتم که فروغی ز لب لعل تو دیدم
گفتا رقم دلشدگان بر تو کشیدم
هوش مصنوعی: گفتم که زیبایی لبهای تو را مشاهده کردم، او گفت که عشق و دلدادگیام را با تو رقم زدهام.
گفتم خبرت هست که خون می شودم دل
گفتا ز می خون دلت نیز شنیدم
هوش مصنوعی: به کسی گفتم آیا خبر داری که من چقدر دلم پر از غم و اندوه است؟ دل پاسخ داد که من نیز از درد و اندوه تو آگاه هستم و به اندازهای از معصیتها و اندوهها متاثر شدهام که حالا مثل تو در حال خونریزی هستم.
گفتم که دل از عشق تو بی صبر و قراراست
گفتا که من این بنده بدین عیب خریدم
هوش مصنوعی: گفتم که دل من به عشق تو آرام و قرار ندارد، او پاسخ داد که من این بنده را به خاطر همین عیب خریدم.
گفتم بدهم کام دل ارنه بدهم جان
گفتا چو تو بسیار درین واقعه دیدم
هوش مصنوعی: گفتم که خواستهام را برآورم، وگرنه جانم را فدای تو میکنم. او گفت: من در این مورد بارها تجربه کردهام.
گفتم که بفریاد من بی دل و دین رس
گفتا نه بفریاد دل و دینت رسیدم
هوش مصنوعی: گفتم به کمک من بیا، چون بیقرار و بی faith هستم؛ او گفت: نه، من به کمک دل و دین تو آمدهام.
گفتم به عنایت به امامی نگر آخر
گفتا که امامی به امامی نگزیدم
هوش مصنوعی: گفتم با توجه به لطف و توجه، به امامی نگاه کن. آخر آن حضرت فرمود که من به هیچ امامی وابسته نیستم.