گنجور

شمارهٔ ۹ - در مدح شرف الدین مظفر

فکر بکرم چو روی بنماید
هوش ز ارباب عقل برباید
خاصه در مدحت جهان هنر
که ز شکرش؛ شکر همی خاید
شرف الدین مظفر، آنکه سپهر
حضرتش را بفخر بستاید
آنکه هر دم هزار سحر حلال
کلکش از نظم و نثر بنماید
و آنکه گاه عطا ز دیده ی کان
کرمش خون لعل بگشاید
جنبش چرخ با سریر درش
نزند دم که باد پیماید
ما در طبع با سحاب کفش
بر دل بحر و کان ببخشاید
ای بزرگی که روز اهل هنر
جز ز خاک در تو بر ناید
لفظ عذبت چو گوهر افشاند
ابر ازو جز بگریه نگراید
نوک کلکت چو عنبر آمیزد
مشک بر عارض سمن ساید
روح واله شود چو گاه مسیر
پرنیان را بعنبر آلاید
وحی منزل کند چو سحر مبین
بزبان صریر فرماید
گر زمین را بسبزه فضل ربیع
آفتاب از شرف، بیاراید
تو نظر بر زمین فکن، که زمین
زین شرف سر بر آسمان ساید
ور ضمیرت ز ذره باد آرد
ذره را ز آفتاب ننگ آید
قلمت دیده ی معانی را
روشنی در سواد بفزاید
کرمت مخزن ایادی را
در بروی امید بگشاید
دست ادراک گرچه نتواند
که نهال ثنات پیراید
نو عروس ضمیر من که ز حسن
سر موئیش در نمی باید
باد در حکم مدحت تو کزو،
بی گمان عمر جاودان زاید
تا بسیط زمین ز رنگ ستم
عدلت آیینه وار بزداید
بد سگالت در اندهی که مقیم
خون حسرت ز دیده پالاید
دور حکم ترا اساسی باد
که ز دور فلک نفرساید
تو ز رفعت بر آسمان که عدوت،
بر زمین گرد فرو شود، شاید

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فکر بکرم چو روی بنماید
هوش ز ارباب عقل برباید
هوش مصنوعی: وقتی که فکر من به کار افتد و چهره‌ام را نشان دهد، هوش و فهم از دست عقل و خرد بهتر می‌رود.
خاصه در مدحت جهان هنر
که ز شکرش؛ شکر همی خاید
هوش مصنوعی: به ویژه در ستایش هنر جهان که از شیرینی آن، خود شیرینی به دست می‌آید.
شرف الدین مظفر، آنکه سپهر
حضرتش را بفخر بستاید
هوش مصنوعی: شرف الدین مظفر، کسی است که به بزرگی و عظمت وجود خود افتخار می‌کند و آسمان وجودش را به خاطر مقام و شأنش می‌ستاید.
آنکه هر دم هزار سحر حلال
کلکش از نظم و نثر بنماید
هوش مصنوعی: آن کسی که هر لحظه هزاران جادو و شگفتی را با کلام زیبا و منظم خود نشان می‌دهد.
و آنکه گاه عطا ز دیده ی کان
کرمش خون لعل بگشاید
هوش مصنوعی: آن کسی که گاهی با بخشش خود، اشکِ شوق از چشمانش جاری می‌شود، مانند خون لعل (خون قرمز رنگ) را به نمایش می‌گذارد.
جنبش چرخ با سریر درش
نزند دم که باد پیماید
هوش مصنوعی: حرکت چرخ‌ها به آرامی و بی‌صدا صورت می‌گیرد و نباید انتظار داشت که در این مسیر، صدای شگفت‌انگیزی شنیده شود.
ما در طبع با سحاب کفش
بر دل بحر و کان ببخشاید
هوش مصنوعی: ما به طبیعت خود مانند ابرهایم که با پا بر روی دل دریا می‌زند و به آن زیبایی و زندگی می‌بخشد.
ای بزرگی که روز اهل هنر
جز ز خاک در تو بر ناید
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، روزی که اهل هنر به نمایش مهارت‌های خود می‌پردازند، جز از خاک و زمین چیزی از تو به وجود نمی‌آید.
لفظ عذبت چو گوهر افشاند
ابر ازو جز بگریه نگراید
هوش مصنوعی: زمانی که ابر باران را نازل می‌کند، هیچ‌کس جز با اشک و اندوه به آن نگاه نمی‌کند.
نوک کلکت چو عنبر آمیزد
مشک بر عارض سمن ساید
هوش مصنوعی: وقتی نوک کلاهی که به آن عطری خوشبو می‌زنند، با بویی مانند عنبر آمیخته شود، بوی مشک بر روی چهره گل سمن می‌نشیند.
روح واله شود چو گاه مسیر
پرنیان را بعنبر آلاید
هوش مصنوعی: روح انسان دچار شگفتی و شادمانی می‌شود زمانی که بوی خوش عطر و دنیا را در مسیر نسیم‌های خوش‌بو احساس کند.
وحی منزل کند چو سحر مبین
بزبان صریر فرماید
هوش مصنوعی: وقتی صبحگاهان حقیقتی آشکار می‌شود، گفتاری بلند و رسا از آن به گوش می‌رسد.
گر زمین را بسبزه فضل ربیع
آفتاب از شرف، بیاراید
هوش مصنوعی: اگر زمین با سبزه و برکت بهار و تابش خورشید از جایگاه خود آرایش بیابد.
تو نظر بر زمین فکن، که زمین
زین شرف سر بر آسمان ساید
هوش مصنوعی: به زمین نگاه کن، زیرا این زمین به خاطر این مقام بلند به آسمان بلند می‌شود.
ور ضمیرت ز ذره باد آرد
ذره را ز آفتاب ننگ آید
هوش مصنوعی: اگر ضمیر تو از یک ذره باد باشد، آن ذره از آفتاب خجالت می‌کشد.
قلمت دیده ی معانی را
روشنی در سواد بفزاید
هوش مصنوعی: نوشته‌ات قدرتی دارد که مفاهیم را در دل کلمات بیشتر و روشن‌تر می‌کند.
کرمت مخزن ایادی را
در بروی امید بگشاید
هوش مصنوعی: کرم و لطف تو به انسان‌ها کمک می‌کند تا امید به زندگی و آینده را پیدا کنند و درهای موفقیت را به رویشان باز کند.
دست ادراک گرچه نتواند
که نهال ثنات پیراید
هوش مصنوعی: اگرچه دست فهم و درک انسان نمی‌تواند درخت خوش‌بختی را پرورش دهد، اما این به معنای ناامیدی نیست.
نو عروس ضمیر من که ز حسن
سر موئیش در نمی باید
هوش مصنوعی: عروس جدید دل من، که زیبایی‌اش به اندازه‌ای است که نمی‌توان به راحتی از او چشم برداشت.
باد در حکم مدحت تو کزو،
بی گمان عمر جاودان زاید
هوش مصنوعی: باد به عنوان ستایشگر تو عمل می‌کند و از آن به یقین، زندگی ابدی به وجود می‌آید.
تا بسیط زمین ز رنگ ستم
عدلت آیینه وار بزداید
هوش مصنوعی: تا زمانی که ظلم و ستم بر روی زمین سایه افکنده، عدالت مانند آینه‌ای می‌تواند آن را پاک کند و نقاب ستم را بردارد.
بد سگالت در اندهی که مقیم
خون حسرت ز دیده پالاید
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساسات عمیق و تأثر از ناکامی‌ها و غم‌هایی می‌پردازد که در دل وجود دارد. بدی‌ها و مشکلات به قدری ذهن را درگیر کرده که شخص در حالتی از اندوه و حسرت به سر می‌برد و این حالت را به جایگاهی نسبت می‌دهد که حتی اشک‌هایی که از چشمانش می‌ریزد، به نوعی نشانی از این حسرت و غم است.
دور حکم ترا اساسی باد
که ز دور فلک نفرساید
هوش مصنوعی: حاکمیت تو باید بر اساس و پایه‌ای محکم باشد تا از چرخش‌های زمان و حوادث روزگار آسیب نبیند.
تو ز رفعت بر آسمان که عدوت،
بر زمین گرد فرو شود، شاید
هوش مصنوعی: شاید به خاطر بلندی و مقام تو، دشمنی‌ات بر روی زمین به زمین بیفتد و افت کند.