گنجور

شمارهٔ ۶ - در مدح نظام الدین

چیست آن دریا که مشک و گوهرش رنگست و آب
مشک اندر سیم خامست و زر اندر مشکناب
هر زمان ابری برآید زو، بر سیمین زمین
انجم مشکین نقاب افشاند از زرین شهاب
گردد اندر چین چو رخ ننماید از مشکین گوهر
یابی اندرحال چون برخیزد از موجش سحاب
پیکر زرین شهاب از مشک او انجم فشان
انجم سیمین سپهر از موج او مشکین نقاب
ماهی بی جان از آن دریای بدریای دیگر
معنی جان می دهد در صورت در خوشاب
چشمه ی آب حیاتست او بحکم آنکه هست
در میان گوهر و تاریکی آبش را ذهاب
گرنه خون از او روان در عالم گویا کند
نیکوئی بی روح را خاصیت یک قطره آب
طوطی زرین سیمین ز آشیان آبش کند
در شبی هر لحظه خورشیدی بمنقار اکتساب
گرنه در عصمت سرای لفظ و معنی مریم است
قرة العینش چرا گاه خطاب مستطاب
ملک و ملت را مسیح آسا بالفاظ مبین
روح بخشد در قمار مهد و طومار اکتساب
آب او نیل است و پنداری ز سودا می کند
مصری بیمار او پیوسته گوهر بر سراب
گوهرش رمز نظام عالمست از بهر آنک
هست ازین دریا ببحر دست دستورش مئاب
آصف ثانی، نظام الدین، که نوک کلک او
هادی تیغ ممالک پر ور مالک رقاب
آنکه عقل اول از نه طاق گردون در ازل
طاق درگاه رفیعش را چو من کرد انتخاب
قدسیان گفتند کاندر اوج رفعت تا ابد
قبله افلاک و انجم باشد این عالیجناب
ز آنکه در تقدیر فردوس و جهنم می کشد
لاشه ادراک را لفظ و معانی در خلاب
لفظ و قهرش گر ز جیب مهر و کین سر برزنند
گو سخن کوتاه شد و الله و اعلم بالصواب
باد نوروز ارز خاک نرم او یابد اثر
ابر بهمن گو بیاد کلک او بوسد تراب
معدن گوهر شود بیخ ریاحین در چمن
لؤلؤ لالا نهد تأثیر باران در حباب
ای خلایق را پناهت مأمن من کل خوف
وی مکارم را ببانت منشاء من کل باب
خامه ات را منهی تقدیر شاملتر بیان
خاطرت را عالم تحقیق نازلتر خطاب
هر که رو در خدمت مدحت نهد بی نام و نان
باز گرداند چو من مدح تواش با جاه و آب
در بر و در آستین و در سر، از درگاه تو
خلعت دیبا و زر سرخ و یاقوت مذاب
هم ز فیض فضل، در صدر هنر، صاحب سخن
هم ز بذل مال، در ملک سخن، صاحب نصاب
حضرت دانش پناه تست ارنه گفتمی
شعر ازین دستت بسم الله که می گوید جواب!
ای امامی بگسلد دست براهین را عنان
حضرت او چون کند پای فضائل در رکاب
دین پناها بارها گفتم چو اندر پرده رفت
مقتدای دین و دنیا دستگیر شیخ و شاب
بی صریر کلک او گر گوهر شمشیر نظم
در جهان خاطرم زنگار می گیرد قراب
تا شبی در روضه فردوس بر تختی ز نور
آسمان داد فخر الملک را دیدم بخواب
خدمتی کردم، مرا فرمود کای ثابت قدم
دولت باقی طلب، دریاب هنگام شباب
آفتاب دولت از چرخ ممالک رو نمود
ز آسمانی حضرت گیتی پناهش رو متاب
ملک و دین گفتند الهی عاقبت محمود باد
تا دعائی شد نظام ملک و دین را مستجاب
ملجاء دنیا، باستحقاق خاک پای اوست
خاک پای او شو و کام دل از دنیا بیاب
ذکر باقی را چو آرد در هوای نظم و نثر
آتس لفظ و معانی را دلت در التهاب
شاخ بخت دشمنش خارست اگر روید، همی
نقد صیت حاسدش قلبست اگر یابی بیاب
سرفرازا، چون بدور طالع سعد تو کرد
نحس گردون از در دستور ماضی اجتناب
حق نعمت بر جهان داری مگردان روز او
تا هم از دوران ثنایابی، هم از یزدان ثواب
تا ز تأثیر سپهر و مهر در سالی دو بار
اعتدال روز و شب معلوم گردد انقلاب
باد در دام حوادث و چون ذباب از عنکبوت
بدسگالت ز انتقام روز و شب در اضطراب
هم جهان جاه را صدر و رفیعت آسمان
هم سپهر ملک را رای و منیرت آفتاب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چیست آن دریا که مشک و گوهرش رنگست و آب
مشک اندر سیم خامست و زر اندر مشکناب
هوش مصنوعی: این متن به تصویر کشیدن دریایی پرداخته است که در آن عطر مشک و مروارید وجود دارد. در این دریا، آب آن سیاه و زیباست، مانند مشک درون ظرف نقره، و زر در داخل شیشه‌ای از طلا به نظر می‌رسد. در حقیقت، دریا تشبیهی از زیبایی‌ها و نعمت‌ها است.
هر زمان ابری برآید زو، بر سیمین زمین
انجم مشکین نقاب افشاند از زرین شهاب
هوش مصنوعی: هر بار که ابرهایی در آسمان ظاهر می‌شوند، بر روی زمین نقره‌ای رنگ، نقابی سیاه با درخشش شهاب‌های طلایی می‌افتد.
گردد اندر چین چو رخ ننماید از مشکین گوهر
یابی اندرحال چون برخیزد از موجش سحاب
هوش مصنوعی: وقتی چهره‌اش در چین و چروک‌هایش پنهان می‌شود، مانند گوهری خوشبو و دلنشین، وجودش در حالتی خاص نمایان می‌شود، درست مانند وقتی که ابرها از روی موج‌ها بلند می‌شوند.
پیکر زرین شهاب از مشک او انجم فشان
انجم سیمین سپهر از موج او مشکین نقاب
هوش مصنوعی: پیکر درخشان شهاب از عطر خوش او ستاره‌ها را پخش می‌کند و ستاره‌های نقره‌ای آسمان از امواج او پوشش مشکی دارند.
ماهی بی جان از آن دریای بدریای دیگر
معنی جان می دهد در صورت در خوشاب
هوش مصنوعی: ماهی بدون جان، وقتی به دریا یا محیط دیگری منتقل می‌شود، زندگی و حیات خود را در ظاهری زیبا و دلچسب بازمیابد.
چشمه ی آب حیاتست او بحکم آنکه هست
در میان گوهر و تاریکی آبش را ذهاب
هوش مصنوعی: او مانند چشمه‌ای از آب حیات است که به خاطر وجودش میان گوهر و تاریکی، جریانی از آب را به راه انداخته است.
گرنه خون از او روان در عالم گویا کند
نیکوئی بی روح را خاصیت یک قطره آب
هوش مصنوعی: اگر خون او در دنیا جاری شود، به خوبی می‌تواند نشان دهد که چگونه یک قطره آب می‌تواند خاصیتی بی‌روح را به زندگی برگرداند.
طوطی زرین سیمین ز آشیان آبش کند
در شبی هر لحظه خورشیدی بمنقار اکتساب
هوش مصنوعی: پرنده‌ای زیبا و باارزش از آشیانه‌اش آبی را بیرون می‌آورد و در شب، هر لحظه مانند خورشیدی در حال درخشش است و با منقار خود به دنبال کسب و کار و تلاش است.
گرنه در عصمت سرای لفظ و معنی مریم است
قرة العینش چرا گاه خطاب مستطاب
هوش مصنوعی: در غیر این صورت، در مکان پاکی و بدون خطا، واژه‌ها و معناها مشابه مریم قرار دارند. چراکه محبوب او (مریم) در اینجا به‌مانند یک ندا و دعوت شایسته آسمانی وجود دارد.
ملک و ملت را مسیح آسا بالفاظ مبین
روح بخشد در قمار مهد و طومار اکتساب
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که شخصی مانند مسیح می‌تواند با کلام و بیان خود روحی تازه به جامعه و ملت ببخشد، در حالی که در این مسیر با چالش‌ها و آزمون‌هایی مانند قمار و تلاش برای رسیدن به خواسته‌ها روبروست.
آب او نیل است و پنداری ز سودا می کند
مصری بیمار او پیوسته گوهر بر سراب
هوش مصنوعی: آب او شبیه نیل است و به نظر می‌رسد که از دیوانگی می‌کند. مصری که در حال درمان است، همواره گوهر را بر سطح آب بی‌حاصل می‌بیند.
گوهرش رمز نظام عالمست از بهر آنک
هست ازین دریا ببحر دست دستورش مئاب
هوش مصنوعی: گوهر این دنیا و رمز و راز آن به خاطر این است که از این دریا، به دریاى بزرگ‌ترى دسترسی داریم. این مطلب نشان‌دهنده دستور و حکمت الهی است.
آصف ثانی، نظام الدین، که نوک کلک او
هادی تیغ ممالک پر ور مالک رقاب
هوش مصنوعی: آصف ثانی، نظام‌الدین، کسی است که با توانمندی‌هایش در رهبری و کنترل، کشورها را تحت نظر دارد و به نوعی، مالکیت و تسلط بر سرزمین‌ها را به دست می‌گیرد.
آنکه عقل اول از نه طاق گردون در ازل
طاق درگاه رفیعش را چو من کرد انتخاب
هوش مصنوعی: کسی که در آغاز آفرینش، عقل اول را از نه طاق آسمان برگزید، درگاه بلند و باعظمتش را مانند من انتخاب کرد.
قدسیان گفتند کاندر اوج رفعت تا ابد
قبله افلاک و انجم باشد این عالیجناب
هوش مصنوعی: فرشته‌ها گفتند که این شخصیت بزرگ و والامقام، تا ابد محور و مرکز آسمان‌ها و ستاره‌ها خواهد بود.
ز آنکه در تقدیر فردوس و جهنم می کشد
لاشه ادراک را لفظ و معانی در خلاب
هوش مصنوعی: این بیت به این موضوع اشاره دارد که انسان‌ها با استفاده از کلمات و معانی، درک خود را از بهشت و جهنم شکل می‌دهند. اما در این فرایند، ادراک آنها ممکن است تحت تأثیر ابهام‌ها و پیچیدگی‌های زبان باشد و نتوانند به درستی حقیقت را ببینند.
لفظ و قهرش گر ز جیب مهر و کین سر برزنند
گو سخن کوتاه شد و الله و اعلم بالصواب
هوش مصنوعی: اگر کلمات و خشم او از دل عشق و دشمنی بیرون بیاید، بگو که صحبت‌ها کوتاه می‌شود و تنها خداوند می‌داند که چه چیزی صحیح است.
باد نوروز ارز خاک نرم او یابد اثر
ابر بهمن گو بیاد کلک او بوسد تراب
هوش مصنوعی: باد بهاری نشانه‌های نرم و لطیف خاک را به همراه می‌آورد و ابرهای بهمن یادآور قلم او هستند که زمین را می‌بوسند.
معدن گوهر شود بیخ ریاحین در چمن
لؤلؤ لالا نهد تأثیر باران در حباب
هوش مصنوعی: در زیر درختان گلزار، جایی که گل‌ها می‌روید، گوهرهایی پنهان وجود دارد. باران بر روی گل‌ها تأثیر می‌گذارد و به مانند مروارید در حباب‌ها درخشان می‌شود.
ای خلایق را پناهت مأمن من کل خوف
وی مکارم را ببانت منشاء من کل باب
هوش مصنوعی: ای مردم، تو پناه من هستی و مأمن من، من سرچشمه‌ی امید و نعمت‌های بزرگ برای تو هستم.
خامه ات را منهی تقدیر شاملتر بیان
خاطرت را عالم تحقیق نازلتر خطاب
هوش مصنوعی: قلمت را از نوشتن متوقف نکن، چرا که سرنوشت تو را با دقت و وسعت بیشتری در نظر گرفته است و یاد تو را به شکل عمیق‌تری می‌توان بیان کرد.
هر که رو در خدمت مدحت نهد بی نام و نان
باز گرداند چو من مدح تواش با جاه و آب
هوش مصنوعی: هر کسی که در خدمت ثنای تو قرار بگیرد، بدون نام و نان برگردانده می‌شود، چون من که مدح تو را با مقام و اعتبارم ادا می‌کنم.
در بر و در آستین و در سر، از درگاه تو
خلعت دیبا و زر سرخ و یاقوت مذاب
هوش مصنوعی: در آغوش و آستین و در سر، از فضل و کرم تو، لباس‌های زیبا و گرانبها چون دیبا، زر سرخ و یاقوت ذوب شده را دریافت کرده‌ام.
هم ز فیض فضل، در صدر هنر، صاحب سخن
هم ز بذل مال، در ملک سخن، صاحب نصاب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که از نعمت‌های الهی و فضائل بهره‌مند است، در زمینه هنر و سخنوری هم برتر است. همچنین، کسی که با generosity و سخاوتمندی مال خود را در راه هنر و ادبیات هزینه می‌کند، در این عرصه هم مقام و جایگاه ویژه‌ای دارد.
حضرت دانش پناه تست ارنه گفتمی
شعر ازین دستت بسم الله که می گوید جواب!
هوش مصنوعی: حضرت دانش حامی توست، وگرنه نمی‌گفتم که این‌گونه شعری بازگو کن که در آغاز آن بسم الله می‌گوید!
ای امامی بگسلد دست براهین را عنان
حضرت او چون کند پای فضائل در رکاب
هوش مصنوعی: ای امامی که می‌توانی استدلال‌ها را به راحتی کنار بزنی، چگونه می‌شود که در این مسیر فضائل پیشرفته‌ای را به همراه داری؟
دین پناها بارها گفتم چو اندر پرده رفت
مقتدای دین و دنیا دستگیر شیخ و شاب
هوش مصنوعی: بارها گفته‌ام که وقتی جنبه‌های معنوی و دینی پنهان می‌شود، رهبری در دنیا و دین به کمک روحانیان و جوانان می‌آید.
بی صریر کلک او گر گوهر شمشیر نظم
در جهان خاطرم زنگار می گیرد قراب
هوش مصنوعی: اگر صدای قلم او نبود، حتی گوهری همچون شمشیر نظم نیز نمی‌توانست در جهان تأثیر بگذارد و خاطرم را دچار زنگار و کهنگی کند.
تا شبی در روضه فردوس بر تختی ز نور
آسمان داد فخر الملک را دیدم بخواب
هوش مصنوعی: شب‌هنگام در بهشت، تختی از نور آسمان را مشاهده کردم که فخر الملک در حال خوابیدن بر روی آن بود.
خدمتی کردم، مرا فرمود کای ثابت قدم
دولت باقی طلب، دریاب هنگام شباب
هوش مصنوعی: من خدمتی انجام دادم و او به من گفت: ای کسی که بر سر پا هستی، به دنبال موفقیت پایدار بگرد و در زمان جوانی‌ات از آن بهره‌برداری کن.
آفتاب دولت از چرخ ممالک رو نمود
ز آسمانی حضرت گیتی پناهش رو متاب
هوش مصنوعی: خورشید خوشبختی از آسمان کشورهای مختلف نمایان شد و از اینجا، ای پناه گیتی، رویش را به ما نکن.
ملک و دین گفتند الهی عاقبت محمود باد
تا دعائی شد نظام ملک و دین را مستجاب
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که ملک و دین با هم دعا کردند تا زندگی محمود به خوبی پیش برود و نتیجه‌ی این دعا باعث موفقیت و سرزندگی نظام کشور و مذهب باشد.
ملجاء دنیا، باستحقاق خاک پای اوست
خاک پای او شو و کام دل از دنیا بیاب
هوش مصنوعی: محل امن و پناهگاه دنیای ما، در واقع در زیر پای اوست. خود را آن‌گونه قرار بده که در خدمت او باشی و با این کار، می‌توانی آرامش و سعادت واقعی را از دنیا به دست آوری.
ذکر باقی را چو آرد در هوای نظم و نثر
آتس لفظ و معانی را دلت در التهاب
هوش مصنوعی: وقتی یاد خدا در فضای نظم و نثر به ذهن می‌آید، لغات و معانی مانند آتش در دل آدمی شعله‌ور می‌شود.
شاخ بخت دشمنش خارست اگر روید، همی
نقد صیت حاسدش قلبست اگر یابی بیاب
هوش مصنوعی: اگر بخت دشمنش شکوفا شود، به واقع برای او بدبختی به همراه خواهد داشت. و اگر در راه خود به موفقیتی برسد، باید در نظر داشته باشد که حاسدانی هستند که قلبش را می‌زنند و او را غافلگیر می‌کنند.
سرفرازا، چون بدور طالع سعد تو کرد
نحس گردون از در دستور ماضی اجتناب
هوش مصنوعی: سرها را بالا بگیرید، زیرا مانند ستاره سعد شما، شومی و بدی‌ها از زندگی کنار رفته و دور شده‌اند.
حق نعمت بر جهان داری مگردان روز او
تا هم از دوران ثنایابی، هم از یزدان ثواب
هوش مصنوعی: خداوند نعمتی که به جهان داده را فراموش نکن و روز او را با گذران زندگی بی‌مقدار نکن، چرا که هم از دوران زندگی‌ات بهره‌مند می‌شوی و هم از نعمت‌های الهی بهره‌ور خواهی گردید.
تا ز تأثیر سپهر و مهر در سالی دو بار
اعتدال روز و شب معلوم گردد انقلاب
هوش مصنوعی: با تأثیرات آسمان و خورشید، هر سال دو بار زمان‌هایی به وجود می‌آید که طول روز و شب برابر می‌شود و این تغییرات باعث تحولاتی در طبیعت خواهد شد.
باد در دام حوادث و چون ذباب از عنکبوت
بدسگالت ز انتقام روز و شب در اضطراب
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف حالتی از نگرانی و اضطراب اشاره می‌کند. او می‌گوید که انسان در چنگال حوادث زندگی گرفتار شده و مانند مگسی در تار عنکبوت است. این مقایسه نشان‌دهنده‌ی نوعی ضعف و بی‌پناهی است که انسان در برابر مشکلات و فشارهای روزمره دارد و احساس می‌کند که به‌طور مداوم در حال تحت تعقیب و فشار قرار دارد.
هم جهان جاه را صدر و رفیعت آسمان
هم سپهر ملک را رای و منیرت آفتاب
هوش مصنوعی: جهان پر از مقام و جایگاه‌های بلند است، و تو در این میان مانند ستاره‌ای در آسمان می‌درخشی. همچنین، در سرزمین پادشاهی، تو مانند خورشید، روشنی و روشنایی می‌آوری.