گنجور

شمارهٔ ۳۰ - در مدح فخرالملک

در سلک نظم گوهر نظم خدایگان
لطف حیات دارد و خاصیت روان
گوئی نشانه ایست سخنگوی جانور
هر لفظ بر حروفش و هر نکته در میان
ترکیب لفظ و رقت معنیش نزد عقل
سحر است بی مبالغه و وحی بی گمان
در مغز لفظ و معنی رنگینش هر نفس
در صدر خط و نقطه ی مشکینش هر زمان
عقلی است خالی از خلل شهوت و خیال
روحی است صافی از صفت آتش و دخان
گنجی است پر جواهر و بحریست پر درد
در هر لطیفه ایش که پیدا کنی نهان
گنجی که از خجالت او منزوی شدند
در در صمیم بحر و گهر در عروق کان
دوشیزگان پرده غیبند نکته هاش
جانپرور و پریوش و دلخواه در میان
در هر دقیه ایش نگاریست دلفریب
در بند زلف پر شکنش عمر جاودان
فخر جهانیان سخن زان، بود که هست
فخر سخن بمدح و پناه جهانیان
گر آنکه ز آسمان سخن آورد، جبرئیل
من بر دمش بمدحت صاحب بر آسمان
دارای شرق و غرب و نگهبان برّ و بحر
خورشید تاج و تخت و خداوند انس و جان
پشت امم، مدبر روی زمین که هست
خاک جناب عاطفتش پادشه نشان
شمس سپهر دین که ز افلاک انجمست
حامیش را، رکاب و رکابیش را عنان
آن سایه ی خدای که هست ارچه، همتش
افزون ز حد نه فلک و ذروه ی جهان
هم در کمند بندگیش گردن سپهر
هم بر زمین سلطنتش چهره ی زمان
جمشید ملک دین که ز خورشید جام او
عکسی است نور عقل و فروغی صفای جان
کیخسرو دوم که ازل ز اطلس سپهر
کرد از شکوه سایه ی ایوانش سایه بان
ای دست سعد چرخ ز فیص سعادتت
در دامن سعادت او آخر الزمان
صدر ترا سپهر معلی است در پناه
دست ترا روان مسیحاست در بنان
تقدیر ایزد ارچه بمعنی مجرد است
در کسوتی شود ز فرود فلک جهان
داند خرد بعلم بدیهی که بی خلاف
توقیع تست صورت تقدیر غیبدان
جود ترا اگرچه عطابی مراست، ازین
جاه ترا اگرچه محل بدتر است از آن
منشور حل و عقد ممالک در آستین
رخسار تاج و تخت سلاطین بر آستان
تا بر فلک شوند نفوس از سخن قرین
تا بی سخن کنند سعود از فلک قران
بادا سعود را نظرت غایت روان
بادا نفوس را ظفرت رایت امان
زینسان که هست جنبش خورشید ملک را
در اوج معدلت بود و جاه تو أمان
گر سر بپیچت از قلمت تیر چرخ باد
سطح مقوس فلکش خانه ی امان

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در سلک نظم گوهر نظم خدایگان
لطف حیات دارد و خاصیت روان
هوش مصنوعی: نظم و ترتیب، زیبایی خاصی به زندگی بخشیده است و به نوعی نشان‌دهنده‌ی وجود لطافت و ویژگی‌های جالب در حیات است.
گوئی نشانه ایست سخنگوی جانور
هر لفظ بر حروفش و هر نکته در میان
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که هر کلمه و حرف در اینجا نشان‌دهنده‌ای برای بیان احساسات و افکار درونی باشد، به گونه‌ای که جملات و نکات مطرح شده، عمق وجود و روح جانور را بیان می‌کنند.
ترکیب لفظ و رقت معنیش نزد عقل
سحر است بی مبالغه و وحی بی گمان
هوش مصنوعی: این بیت به ارتباط جذاب و سحرآمیز بین کلمات و عواطف اشاره دارد. هنگامی که کلمات به شیوه‌ای ظریف و زیبا کنار هم قرار می‌گیرند، تأثیری عمیق بر ذهن و احساسات انسان می‌گذارند که می‌تواند شگفت‌انگیز و فراتر از آنچه تصور می‌شود، باشد. این هنر بیان و انتقال احساسات به شکلی است که به نظر می‌رسد مانند وحی و الهام آمده باشد.
در مغز لفظ و معنی رنگینش هر نفس
در صدر خط و نقطه ی مشکینش هر زمان
هوش مصنوعی: در فکر و ذهنش، کلمات و معانی به‌طور جذاب و colorful حضور دارند و هر لحظه در بالای خط و نقطه‌های سیاه، تجلی پیدا می‌کنند.
عقلی است خالی از خلل شهوت و خیال
روحی است صافی از صفت آتش و دخان
هوش مصنوعی: عقل پاک و روشن است که از وسوسه‌های شهوت و خیال دور است، و روحی است خالص و بی‌لک که از آتش و دود دوری می‌کند.
گنجی است پر جواهر و بحریست پر درد
در هر لطیفه ایش که پیدا کنی نهان
هوش مصنوعی: در هر یک از لطیفه‌هایی که به خوبی بررسی‌اش کنی، گنجینه‌ای پر از ارزش و دردی نهفته است.
گنجی که از خجالت او منزوی شدند
در در صمیم بحر و گهر در عروق کان
هوش مصنوعی: گنجی که به خاطر خجالت او از دیگران دور شده، در عمق دریا و در رگ‌های معادن نهفته است.
دوشیزگان پرده غیبند نکته هاش
جانپرور و پریوش و دلخواه در میان
هوش مصنوعی: دوشیزگان در دنیای پنهان هستند و رازهایشان باعث زندگی‌بخشیدن و خوشی در دل‌ها می‌شود.
در هر دقیه ایش نگاریست دلفریب
در بند زلف پر شکنش عمر جاودان
هوش مصنوعی: در هر لحظه، معشوقی زیبا و دلربا وجود دارد که با زلف‌های پیچشده‌اش، عمر جاودانی را به دام می‌اندازد.
فخر جهانیان سخن زان، بود که هست
فخر سخن بمدح و پناه جهانیان
هوش مصنوعی: فخر و pride جهان، در کلامی است که در مورد صفات ممتاز و ویژگی‌های عالی بشر و همچنین حمایت از همه انسان‌ها سخن می‌گوید.
گر آنکه ز آسمان سخن آورد، جبرئیل
من بر دمش بمدحت صاحب بر آسمان
هوش مصنوعی: اگر کسی از آسمان سخن بگوید، جبرئیل من بر دهان او خواهد بود و نشانه‌ای از ستایش آقای آسمان را با خود خواهد داشت.
دارای شرق و غرب و نگهبان برّ و بحر
خورشید تاج و تخت و خداوند انس و جان
هوش مصنوعی: او کسی است که بر شرق و غرب تسلط دارد و نگهبان سرزمین‌ها و دریاهاست، همچنین مانند خورشید پر光 و دارای مقام و سلطنتی بزرگ است و پروردگار انسان‌ها و جان‌ها می‌باشد.
پشت امم، مدبر روی زمین که هست
خاک جناب عاطفتش پادشه نشان
هوش مصنوعی: این متن به اهمیت و بزرگی شخصیت‌های با تدبیر و مهربان اشاره دارد که در پس سرزمین و جامعه ما قرار دارند. آن‌ها به نوعی نمایندگان محبت و رهبری هستند و نشان‌دهنده قدرت و عظمت به شمار می‌آیند.
شمس سپهر دین که ز افلاک انجمست
حامیش را، رکاب و رکابیش را عنان
هوش مصنوعی: خورشید دین که از آسمان‌ها مانند ستاره‌ای می‌درخشد، حامی‌اش را مانند زین و سواره‌اش را مانند مهار همراهی می‌کند.
آن سایه ی خدای که هست ارچه، همتش
افزون ز حد نه فلک و ذروه ی جهان
هوش مصنوعی: سایه خداوندی که هرچند در دنیا موجود است، اما عظمت و همت او فراتر از هر چیزی در آسمان‌ها و زمین است.
هم در کمند بندگیش گردن سپهر
هم بر زمین سلطنتش چهره ی زمان
هوش مصنوعی: در دایره قدرت خداوند، نه تنها آسمان به بندگی او در آمده است، بلکه بر روی زمین نیز زمان تحت سلطه و فرمان اوست.
جمشید ملک دین که ز خورشید جام او
عکسی است نور عقل و فروغی صفای جان
هوش مصنوعی: جمشید، پادشاه دین، که تصویری از نور خورشید در جام او وجود دارد، نمایانگر روشنایی عقل و روشنی روح است.
کیخسرو دوم که ازل ز اطلس سپهر
کرد از شکوه سایه ی ایوانش سایه بان
هوش مصنوعی: کیخسرو دوم، که از دیرباز به عنوان یک شخصیت برجسته شناخته می‌شود، سایه‌بان ایوانش را با عظمت و زیبایی سپهر آسمان پوشانده است.
ای دست سعد چرخ ز فیص سعادتت
در دامن سعادت او آخر الزمان
هوش مصنوعی: ای دست سعد، چرخ زمان، از خوشبختی‌ات در دامن خوشبختی او در پایان زمان.
صدر ترا سپهر معلی است در پناه
دست ترا روان مسیحاست در بنان
هوش مصنوعی: عزیر تو، آسمانی بلند و ارزشمند است و به دست تو، زندگی مسیحاگونه‌ای در جریان است.
تقدیر ایزد ارچه بمعنی مجرد است
در کسوتی شود ز فرود فلک جهان
هوش مصنوعی: اگرچه سرنوشت خداوند به معنای تام و عاری از جسم و شکل است، اما در واقع در ظاهر و در دنیای مادی به صورت‌هایی تجلی پیدا می‌کند که از پایین‌ترین مرتبه‌های آسمانی هم قابل مشاهده است.
داند خرد بعلم بدیهی که بی خلاف
توقیع تست صورت تقدیر غیبدان
هوش مصنوعی: عقل می‌داند که آنچه اتفاق می‌افتد، از قبل نوشته شده و به هیچ وجه قابل تغییر نیست.
جود ترا اگرچه عطابی مراست، ازین
جاه ترا اگرچه محل بدتر است از آن
هوش مصنوعی: بخشش و سخاوت تو اگرچه برای من نعمت بزرگی است، اما از این مقام و جای تو، که به نظر می‌رسد بدتر باشد، چیزی عاید من نمی‌شود.
منشور حل و عقد ممالک در آستین
رخسار تاج و تخت سلاطین بر آستان
هوش مصنوعی: در چهره و سیمای پادشاهان، راز و رمزهای اداره و ساماندهی سرزمین‌ها نهفته است.
تا بر فلک شوند نفوس از سخن قرین
تا بی سخن کنند سعود از فلک قران
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم آن است که انسان‌ها با کلمات و گفتار خود به اوج و بلندی می‌رسند. زمانی که به صورت غیرکلامی عمل می‌کنند و از کلمات فاصله می‌گیرند، آن‌گاه به موفقیت و ترقی واقعی می‌رسند. در واقع، کلام قدرتی دارد که می‌تواند انسان‌ها را به قله‌های بالای زندگی برساند، اما در سکوت و عمل، آن‌گاه ممکن است به درک عمیق‌تری از زندگی دست یابند.
بادا سعود را نظرت غایت روان
بادا نفوس را ظفرت رایت امان
هوش مصنوعی: ای باد! بر تو باد که نگاهت به اوج برسد و جان‌ها را به پرچم پیروزی‌ات سلامتی هدیه دهند.
زینسان که هست جنبش خورشید ملک را
در اوج معدلت بود و جاه تو أمان
هوش مصنوعی: خورشید در اوج خودش در حال حرکت است و این نشانه‌ای از قدرت و عظمت توست که همچنان در امنیت و آرامش قرار داری.
گر سر بپیچت از قلمت تیر چرخ باد
سطح مقوس فلکش خانه ی امان
هوش مصنوعی: اگر از نوشتن و بیان خود فاصله بگیری، تیر باد در چرخش، دنیای گردان را بر تو تنگ‌تر می‌کند.