گنجور

شمارهٔ ۱۵ - در مدح جمال الدین محمد یحیی

تازه و خرمست چون رخ یار
صحن گیتی ز رنگ و بوی بهار
دشت را از زمردست بساط
کوه را پر زبرجدست کنار
گشت گوئی ز بیح مینا رنگ
هست گوئی ز شاخ مرجان بار
آب و خاک چمن کز او خجلند
آب حیوان و در دریا بار
کان یاقوت، آفتاب فروغ
گهر بحر ناپدید کنار
تا ز عکس سمن در آب روان
تافتند انجم و فلک سیار
چتر بیجاده منبع لؤلؤست
تخت پیروزه معدن دینار
شاخ گوهر فشان چو بر سر کشت
گوهر شاهوار کرد نثار
کرده بر جویبار کبک و تذرو
همچو نسرین بر مجره گذار
جنبش باد و ساحت چمنست
طره چین غیرت فرخار
برگ نسرین و شاخ شمشادند
رخ زیبا و طره دلدار
سرود در حالتست از آنکه نواخت
صوت موسیچه ساز موسیقار
زین سپس عقل را کند سرمست
بعد از این مست را کند هشیار
لحن قمری و بلبل از بستان
صوت دراج و تیهو از کهسار
نال را، راست اعتدال چو بست
فارغ البال بر میان زنار
لاله و سوسن اندرین سخنند
ده دل و صد زبان چو توش و هزار
سرخ بید ار تشبهی می کرد
ببد اندیش خواجه بی هنجار
چون رگش برکشید چرخ از پوست
در پی اش خون فسرده شد ناچار
دی ز دست چنار، فاخته ای
بلبلی را که بود همدم خار
گفت: در بزم لعبتان چمن
که سمن ساعدند و لاله عذار
ساغر غنچه نارسیده هنوز
چشم نرگس چراست مست خمار
گوش بلبل چو نام غنچه شنید
کرد در آن میانه ناله ی زار
گفت دست چنار بالا بود
در چمن تا بد است در همه کار
لیک ازینسان که بید تیغ کشید
باد باشد کنون بدست چنار
گرچه بی روی دلبر از دل و جان
گشته ام سیر و بوده ام بیزار
بر سریر چمن چو؛ سایه فکند
گهر تاج غنچه دیگر بار
زین سپس دست ما و دامن دوست
پس ازین گوش ما و حلقه یار
باد گوهر فشان و عنبر سای
که چمنراست کاروان سالار
باز بیاع درّ و گوهر و مشک
در هوا می کند قطار، قطار
گوئی از نوک کلک صدر جهان
اثری یافتند باد و بهار
کاستین صبا و دست سحاب
عنبر افشان شدست و گوهر بار
معنی احتشام جنبش چرخ
صورت اهتمام ایزد بار
صاحب اعظم، آصف ایام
داور ملک و داد بخش دیار
صدر دنیا جمال دین، یحیی
سبب دور گنبد داور
آن سپهر سخا و عالم فضل
آن زمین ثبات و کوه وقار
آن در جاهش آسمان تعظیم
و آن در جودش آفتاب عیار
هست در صدر ملک مسند حکم
ز اختیار مسببین مختار
درگهش مأمن اولوالالباب
حضرتش کعبه اوالوالابصار
ای فلک را بحکمت استحکام
وی جهانرا بعدلت استظهار
حکم تو عقل و عقل را، قانون
عدل تو دین و ملک را معمار
آسمانیست، آسمان ترکیب
آسمانیست و آفتاب شعار
صورت از رفعت و درت ز احسان
لفظت از حکمت و دلت ز انوار
یا یسار و یمین و معدن و بحر
دهر نشناخته یمین و یسار
به یسار تو کرده یاد یمین
به یمین تو کسب کرده یسار
الحق آب دوات عالی تست
که ز آب حیاتش آید عار
انتظام قواعد احکام
امتزاج نتایج افکار
چمن منصب وزارت را
شبنمی زو و عالمی ازهار
شجر جویبار دولت را
زو نسیمی و یک جهان انوار
گنج گوهر شود ز فضله ی او
سطح اوراق و گردش طومار
آب کوثر بریزد از اثرش
سیر آن ابر آسمان کردار
در نهان خانه ی ازل دل تست
مخزن زار و وحی بی اغیار
گرچه ارواح در مدارج قدس
دائماً صائمند در اخبار
روح قدسی بترک لفظ تو کرد
همچو عبسی بترک روح اقطار
ابر دستت چو گوهر افشاند
سیر آن دین پناه و دنیا دار
خرد پیر نفس ناطقه را
گوید ای موجب مسیر و مدار

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تازه و خرمست چون رخ یار
صحن گیتی ز رنگ و بوی بهار
هوش مصنوعی: عصر بهار با زیبایی و طراوتی همراه است که چهره محبوب در آن جلوه‌گر است. زمین پر از رنگ‌ها و عطرهای دل‌انگیز بهاری است.
دشت را از زمردست بساط
کوه را پر زبرجدست کنار
هوش مصنوعی: دشت مانند زمردی سبز و درخشان است و کوه‌ها پوشیده از سنگ‌های زبرجد، زیبا و پرجلال.
گشت گوئی ز بیح مینا رنگ
هست گوئی ز شاخ مرجان بار
هوش مصنوعی: گویی رنگ مینا در حال پخش است و انگار از شاخ مرجان، بارانی ریخته می‌شود.
آب و خاک چمن کز او خجلند
آب حیوان و در دریا بار
هوش مصنوعی: چمن به خاطر زیبایی و لطافتش از آب و خاک شرمنده است، و آب حیوانات و دریا نیز در مقابل این زیبایی کم می‌آورند.
کان یاقوت، آفتاب فروغ
گهر بحر ناپدید کنار
هوش مصنوعی: یاقوتی مانند آفتاب، درخشش و زیبایی گوهری است که در کنار دریا غایب است.
تا ز عکس سمن در آب روان
تافتند انجم و فلک سیار
هوش مصنوعی: تا زمانی که چهره معشوق یا زیبایی او در آب روان درخشش داشته باشد، ستاره‌ها و دنیای گردون نیز در حرکتند.
چتر بیجاده منبع لؤلؤست
تخت پیروزه معدن دینار
هوش مصنوعی: چتری که بدون راه و مقصد باشد، منبعی از مروارید است؛ مانند تختی که به رنگ آبی فیروزه‌ای است و از آنجا سکه‌های طلا به دست می‌آید.
شاخ گوهر فشان چو بر سر کشت
گوهر شاهوار کرد نثار
هوش مصنوعی: وقتی که شاخه‌های درختان با زیبایی و شکوفه‌های درخشان به بار می‌نشینند، به مانند یک جواهری که بر سر گوهری دیگر می‌بارد، نعمت و ثروت خود را به دیگران ارزانی می‌دارند.
کرده بر جویبار کبک و تذرو
همچو نسرین بر مجره گذار
هوش مصنوعی: پرنده‌های کبک و تذرو در کنار جویبار در حال پروازند، درست مانند گل نسرین که بر روی مسیر آب می‌لغزد.
جنبش باد و ساحت چمنست
طره چین غیرت فرخار
هوش مصنوعی: حرکت باد در باغ نشان‌دهنده‌ی زیبایی و شادابی چمن است و موهای بلند و زیبا، نماد غیرت و افتخار است.
برگ نسرین و شاخ شمشادند
رخ زیبا و طره دلدار
هوش مصنوعی: برگ‌های گل نسرین و شاخه‌های شمشاد به زیبایی چهره دلبر و موهای او شباهت دارند.
سرود در حالتست از آنکه نواخت
صوت موسیچه ساز موسیقار
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی می‌پردازد که احساس یا نشانه‌ای از موسیقی و نواختن ساز وجود دارد. زمانی که صدا و نواهای موسیقی به گوش می‌رسند، حس و حالت خاصی به وجود می‌آید که می‌تواند به دیگران منتقل شود. به عبارتی، وقتی که موسیقی نواخته می‌شود، حالتی در محیط و در دل شنوندگان ایجاد می‌کند.
زین سپس عقل را کند سرمست
بعد از این مست را کند هشیار
هوش مصنوعی: پس از این، عقل به حالت مستی درمی‌آید و از این پس، آن مست (نابینا) را به هوشیاری می‌آورد.
لحن قمری و بلبل از بستان
صوت دراج و تیهو از کهسار
هوش مصنوعی: صدای قناری و بلبل در باغ، همچون نغمه‌هایی زیباست که از کوه‌ها به گوش می‌رسد.
نال را، راست اعتدال چو بست
فارغ البال بر میان زنار
هوش مصنوعی: وقتی ناله‌ای به خوبی به تعادل برسد، می‌تواند با آرامش و بدون نگرانی در میان زنجیری که در دست دارد، سعادتمندانه زندگی کند.
لاله و سوسن اندرین سخنند
ده دل و صد زبان چو توش و هزار
هوش مصنوعی: در اینجا، گل‌های زیبا و معطر مانند لاله و سوسن در کنار هم قرار دارند و نمادی از زیبایی و عشق هستند. ده دل و صد زبان به معنی این است که احساسات عمیق و بی‌شماری در قلب‌ها وجود دارد که نمی‌توان به راحتی آن‌ها را بیان کرد. در واقع، این سخن به عمق احساسات و زیبایی‌های عشق اشاره دارد که هرگز به طور کامل قابل توصیف نیستند.
سرخ بید ار تشبهی می کرد
ببد اندیش خواجه بی هنجار
هوش مصنوعی: سرخ بید در تلاش بود که شبیه به چیزی باشد، اما خواجه‌ای بداندیش و بی نظم، او را متوجه نحوه‌ی نادرست این تشبه کرد.
چون رگش برکشید چرخ از پوست
در پی اش خون فسرده شد ناچار
هوش مصنوعی: وقتی او رگ‌هایش را کشید، چرخ روزگار از پوست او جدا شد و به دنبال او، خون کهنه و غم‌انگیز جاری شد.
دی ز دست چنار، فاخته ای
بلبلی را که بود همدم خار
هوش مصنوعی: دیروز، فاخته‌ای را دیدم که در کنار درخت چنار به سر می‌برد. این پرنده، همدم خارها بود.
گفت: در بزم لعبتان چمن
که سمن ساعدند و لاله عذار
هوش مصنوعی: او گفت: در محفل بازی‌ها، باغی وجود دارد که در آن گل‌های معطر و لاله‌های زیبا به شکوفه نشسته‌اند.
ساغر غنچه نارسیده هنوز
چشم نرگس چراست مست خمار
هوش مصنوعی: شراب در پیاله هنوز جوان و نارس است، اما چشمان نرگس چرا این گونه مست و گیج است؟
گوش بلبل چو نام غنچه شنید
کرد در آن میانه ناله ی زار
هوش مصنوعی: بلبل زمانی که نام غنچه را شنید، در میان آن احساس غم و اندوه کرد و ناله‌ای از دلش برناه کرد.
گفت دست چنار بالا بود
در چمن تا بد است در همه کار
هوش مصنوعی: دست درخت چنار در چمن بالا بود و این موضوع نشان‌دهنده‌ی خوبی و برتری در همه امور است.
لیک ازینسان که بید تیغ کشید
باد باشد کنون بدست چنار
هوش مصنوعی: اما اکنون مانند بیدی که در باد به تلوTش می‌آید، چنار نیز در خطر است.
گرچه بی روی دلبر از دل و جان
گشته ام سیر و بوده ام بیزار
هوش مصنوعی: هرچند که بدون دیدن چهره محبوبم از دل و جان خسته و بیزار شده‌ام.
بر سریر چمن چو؛ سایه فکند
گهر تاج غنچه دیگر بار
هوش مصنوعی: وقتی که سایه‌ای از تاج گل بر روی چمن می‌افتد، نشان‌دهنده این است که دوباره زمان شکوفایی و جوانه‌زنی گل‌ها فرا رسیده است.
زین سپس دست ما و دامن دوست
پس ازین گوش ما و حلقه یار
هوش مصنوعی: از این پس، ما از دوستی و محبت دور خواهیم شد و تنها به شنیدن حرف‌های یار و پذیرش او توجه خواهیم کرد.
باد گوهر فشان و عنبر سای
که چمنراست کاروان سالار
هوش مصنوعی: باد به خوبی عطر و بوی خوش را پراکنده می‌کند و چمن را به زیبایی زینت می‌بخشد، گویی که او رهبری یک کاروان را بر عهده دارد.
باز بیاع درّ و گوهر و مشک
در هوا می کند قطار، قطار
هوش مصنوعی: پرنده‌ای در آسمان، مروارید و عطر مشک را پخش می‌کند، به صورت دسته‌جمعی و مرتب.
گوئی از نوک کلک صدر جهان
اثری یافتند باد و بهار
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که از زیر دست و قلم بزرگ‌ترین هنرمند جهان، نشانه‌ای پیدا شده است که نشان‌دهنده زیبایی‌های باد و بهار است.
کاستین صبا و دست سحاب
عنبر افشان شدست و گوهر بار
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی با لطافتی خوش و باران، مانند عطر عنبر پخش شده و گوهرهای گرانبها بر زمین می‌بارد.
معنی احتشام جنبش چرخ
صورت اهتمام ایزد بار
هوش مصنوعی: احترام و حرکتی که به چرخش صورت می‌دهد، نشان‌دهنده توجه و تلاش خداوند است.
صاحب اعظم، آصف ایام
داور ملک و داد بخش دیار
هوش مصنوعی: آصف، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین فرد، داور و قاضی سرزمین و بخشنده عدالت در کشور است.
صدر دنیا جمال دین، یحیی
سبب دور گنبد داور
هوش مصنوعی: بالای دنیا زیبایی دین و یحیی، علت دوری گنبد داور است.
آن سپهر سخا و عالم فضل
آن زمین ثبات و کوه وقار
هوش مصنوعی: این آسمان پر از بخشش و دانش، آن سرزمین پایدار و کوه با وقار است.
آن در جاهش آسمان تعظیم
و آن در جودش آفتاب عیار
هوش مصنوعی: آن‌که در مکانش آسمان به احترام سرTilt می‌کند و آن‌که در بخشندگی‌اش خورشید به خود می‌بالد.
هست در صدر ملک مسند حکم
ز اختیار مسببین مختار
هوش مصنوعی: در بالای حکومت، قدرت در دست کسانی است که از اختیار و اراده خود بهره‌مند هستند و به نوعی مسئولیت تصمیم‌گیری را بر عهده دارند.
درگهش مأمن اولوالالباب
حضرتش کعبه اوالوالابصار
هوش مصنوعی: درگاه و مکان او، محل آرامش و پناهگاه خردمندان است و حضرتش مانند کعبه، مقصد و محل توجه بینایان و بینش‌داران است.
ای فلک را بحکمت استحکام
وی جهانرا بعدلت استظهار
هوش مصنوعی: ای آسمان، وجود تو به حکمت استوار است و جهان به عدالت تو تکیه دارد.
حکم تو عقل و عقل را، قانون
عدل تو دین و ملک را معمار
هوش مصنوعی: حکم تو مانند عقل است و عقل، قانون عدالت توست؛ و تو مانند معمار، دین و کشور را بنا می‌کنی.
آسمانیست، آسمان ترکیب
آسمانیست و آفتاب شعار
هوش مصنوعی: این آسمان، آسمانی زیبا و پر از نور است که خورشید نماد روشنی و انرژی در آن می‌درخشد.
صورت از رفعت و درت ز احسان
لفظت از حکمت و دلت ز انوار
هوش مصنوعی: شما با زیبایی و عظمت خود چهره‌ای بلندمرتبه دارید، و بخاطر نیکی‌های شما، سخن‌تان حکمت‌آمیز است، در حالی که دل‌تان پر از نور و روشنایی است.
یا یسار و یمین و معدن و بحر
دهر نشناخته یمین و یسار
هوش مصنوعی: یا سمت راست و چپ و معدن و دریا، زمان را نشناخته‌ای در سمت راست و چپ.
به یسار تو کرده یاد یمین
به یمین تو کسب کرده یسار
هوش مصنوعی: در سمت چپ تو، یاد و خاطره دست راست تو وجود دارد و در سمت راست، تو دستاوردها و موفقیت‌های سمت چپ خود را به دست آورده‌ای.
الحق آب دوات عالی تست
که ز آب حیاتش آید عار
هوش مصنوعی: به‌راستی که جوهر و مرکب تو بسیار باارزش است، زیرا از آب حیات به وجود آمده و از آن جا که بسیار باکیفیت است، هیچ گونه عیبی در آن نیست.
انتظام قواعد احکام
امتزاج نتایج افکار
هوش مصنوعی: ترکیب اصول و قواعد، نتایج ایده‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
چمن منصب وزارت را
شبنمی زو و عالمی ازهار
هوش مصنوعی: چمن که نمایانگر مقام و منزلت وزارت است، مانند شبنمی از زیبایی و طراوت برخوردار است و جهانی از گل‌ها و زیبایی‌ها را به دنبال دارد.
شجر جویبار دولت را
زو نسیمی و یک جهان انوار
هوش مصنوعی: درختان کنار جویبار، با نسیمی که می‌وزد و نوری که از یک جهان می‌تابد، به شکوفایی و رونق می‌رسند.
گنج گوهر شود ز فضله ی او
سطح اوراق و گردش طومار
هوش مصنوعی: گوهر و ارزش های عظیم از دل چیزهای بی ارزش و دور ریز بیرون می‌آید، مانند مضامین ارزشمندی که بر روی کاغذها و در نوشته‌ها می‌آید.
آب کوثر بریزد از اثرش
سیر آن ابر آسمان کردار
هوش مصنوعی: از تأثیر او، آب کوثر از آسمان می‌بارد و آن ابر آسمانی سیراب می‌شود.
در نهان خانه ی ازل دل تست
مخزن زار و وحی بی اغیار
هوش مصنوعی: در قلب ابديت و ازل، جایی پنهان وجود دارد که دل تو آنجا قرار دارد و این مکان، منبع احساسات عمیق و الهاماتی است که تحت تأثیر دیگران نیست.
گرچه ارواح در مدارج قدس
دائماً صائمند در اخبار
هوش مصنوعی: اگرچه روح‌ها در درجات والای خود همیشه روزه‌دار هستند و این موضوع در متون دینی ذکر شده است، با این حال...
روح قدسی بترک لفظ تو کرد
همچو عبسی بترک روح اقطار
هوش مصنوعی: روح پاک و الهی در سخن تو تأثیر گذاشت، مانند عبسی که روح عناصر جهان را تحت تأثیر قرار داد.
ابر دستت چو گوهر افشاند
سیر آن دین پناه و دنیا دار
هوش مصنوعی: ابر دستت مانند جواهری می‌بارد، و زندگی‌ات در پناه دین و در دنیای مشعشع گذرانده می‌شود.
خرد پیر نفس ناطقه را
گوید ای موجب مسیر و مدار
هوش مصنوعی: عقل و خرد به روح انسانی می‌گوید که تو هستی که راه و مسیر زندگی را تعیین می‌کنی.